زندگـــی

                                        

 

 

 

 

 

  

صفحه اصلی
August 2002
September 2002
October 2002
November 2002
December 2002
January 2003
February 2003
March 2003
April 2003
May 2003
June 2003
July 2003
August 2003
September 2003
October 2003
November 2003
December 2003
January 2004
February 2004
March 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
October 2005
November 2005
December 2005
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
June 2007

 

تشکر   

This page is powered by Blogger.

Weblog Commenting by HaloScan.com

Danshjoo List

 

 

 

Sunday, June 26, 2005

نبوی راست گفت: " فعلا یک عالمه کار داریم. هر کی برود بعد از این ماجرا خانه بنشیند و دچار ناامیدی شود خر است! "
اين دو روز يک جورهايی به قول همين نبوی چت کرده بودم! فقط می خوندم و می شنيدم، گاهی فحش می دادم، گاهی به اعصابم مسلط می شدم، گاهی سعی می کردم به اون چيزهايی که ازشون متنفر بودم علاقمند بشم، گاهی می خورد توی ذوقم و هرچی علاقه که به زور جمع کرده بودم! اما کم کم دارم خودم رو پيدا می کنم. همه مون همينجوريم. يک دوره ی عکس العمل داريم، بعد از اون کم کم به حالت طبيعی برمی گرديم. البته به شرطی که بخواهيم. يک سری هستند که تا آخر عمرشون به همين حالت جنگ با خودشون و ملت ادامه می دن!
داشتم فکر می کردم به اينکه اين اتفاق چقدر خوبی برامون داشت و چقدر بدی. ديدم شايد واقعا اگه نکات مثبت اين انتخابات رو جمع بزنيم از مجموع نکات منفيش بيشتر بشه، و اين يعنی پيشرفت! يعنی اين انتخابات با همه ی ظواهر بدی که داشت اما يک قدم به جلو بود! خوبی ها و مثبت های انتخابات نهم اين روزها همه جا و در همه ی تحليل ها گفته و نوشته می شه. اما چيزی هم هست که ممکنه خيلی به چشم نياد. چيزی که از نظر من نکته ی مهميه: "ليست وبلاگ‌های طرفدار دکتر معين" ليستی که نزديک دو ماه کنار وبلاگ من و خيلی از شما قرار گرفت. ليستی که بر خلاف ظاهرش فقط يک سری اسم و لينک نبود، فهرست بزرگی بود از اونها که مثل هم فکر می کردند، که هدفشون و راهشون و عقيده شون -دست کم در اين مورد خاص- باهم يکی بود. از طريق همين فهرست بود که خيلی از ماها همديگه رو شناختيم و گهگاه با هم ارتباط نزديک برقرار کرديم...
حالا انتخابات تموم شده. معين -نقطه ی مشترک وحدت ما- انتخاب نشد. بايد اين فهرست طولانی رو از کنار وبلاگم بردارم. بايد فراموش کنم روزی اينهمه دوست و همفکر داشتم که باهم برای رسيدن به هدفمون تلاش می کرديم -هرکس به سهم خودش. بايد اين ليست رو بردارم و فراموش کنم که روزی خودم برای رسيدن به چيزی که می خواستم تلاش کردم. بايد اين ليست رو بردارم و فراموش کنم؟
به قول ابطحی "امروز که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شده اند، روشنفکران و نخبگان که به صورت طبیعی در مخالفت با ایشان متحد شده بودند باید از این وحدت به جای مقابله برای درخواست منسجم مطالبات خود از حاکمیت یک دست که دیگر «نمی گذارندها» در آن نیستند بهره جویند تا مسیر حفظ آزادی های مردم و دور کردن کشور از افراطی گری تا آن جا که می شود هموار نگه داشته شود."
نبايد فراموش کنيم، حتی اگه ديگه اون ليست کنار صفحه ی نوشته هامون نباشه. نبايد فراموش کنيم چون به قول نبوی "فعلا يک عالمه کار داريم."

                                      6:01 PM

Friday, June 24, 2005

آمارها لحظه به لحظه جذاب تر می شه!!! دقيقا مثل مرحله ی اول، وزارت کشور يک آمار داره با برتری هاشمی، شورای نگهبان يک آمار کاملا متفاوت با برتری احمدی نژاد! نتيجه ی نهايی رو از حالا می شه حدس زد. بخصوص با توجه به اين خبر ايسنا و با توجه به اينکه ايسنا گفته فقط اخبار تاييد شده و معتبر رو توی سايتش قرار می ده!
ندا وبلاگش مرتب با آمار جديد به روز می شه. اونجا بهتر می شه فهميد چه خبره...

                                      5:47 PM

کلی خبر دسته اول و دوم و ...! همه هم از تخلف در انتخابات :( تا حدی که سخنگوی وزارت کشور گفته: "در هيچ انتخاباتي تا اين حد تخلف نشده است."
خبرها را از سايت امروز بخوانيد.

                                      12:33 PM

ميرباقري مدير كل امور مجلس وزارت كشور كه بعنوان بازرس ويژه اين وزارتخانه مشغول بازرسي از شعب اخذ راي در شهر تهران بود، دقايقي قبل در حين بازرسي از يكي از شعب جنوب تهران، از سوي يك نهاد امنيتي بازداشت شد. وی به علت تذكر به عوامل نظارتي و نماينده يكي از نامزدها در شعبه اخذ راي، درگير و بازداشت شده است. (خبر از ايرنا )

                                      11:52 AM

سخنگوي ستاد انتخابات كشور: گزارش‌‏هايي كه از ميزان تخلفات در تهران مي‌‏رسد از حد جزيي گذشته است.
متاسفانه افرادي بدون اين كه ماموريت داشته باشند، سر صندوق ها حضور يافته و رفتار خلاف قانون داشته‌‏اند كه رئيس هيات مركزي انتخابات درخواست توقف راي گيري را به فرماندار تهران داده است.
در بعضي مساجد كلاس‌‏هايي تحت عنوان صندوق هاي قرض الحسنه، نشست فرهنگي، كلاس‌‏هاي آموزشي برگزار شده كه خلاف قانون است، در قانون انتخابات آمده كه هرجا كه صندوق وجود دارد، بايد فعاليت ها تعطيل شود لذا ما دستور برخورد در اين خصوص را صادر كرده ايم.
در يكي از صندوق ها تعداد كثيري از افراد با لباس‌‏هاي مشخصي وارد محل صندوق شده و فضا را غيرمتعادل كرده‌‏اند و طبق گزارش هاي بازرسين عده‌‏اي روند انتخابات را مختل نموده‌‏اند كه درخواست توقف راي گيري تا رفع مشكل در آن صندوق ها شده است .
وي گفت: در مرحله اول انتخابات سالم‌‏ترين انتخابات را داشتيم اما هم اكنون به ما گزارشاتي از ميزان تخلفات مي رسد كه اميدواريم صحت نداشته باشد.

آخرين گزارشها از سطح كشور حكايت از پيشتازى هاشمى رفسنجانى در اكثر شهرستانهاى كشور دارد.
در مناطقی نظير حوزه راى گيرى حسينيه ارشاد تعدادى از ناظرين شوراى نگهبان از ورود برخى خانمها به بهانه بدحجابى ممانعت كرده اند..در اين حوزه گزارش ديگرى نيز حاكى است كه يكى از بازرسان وزارت كشور مورد ضرب و شتم قرار گرفته است .برخى از بازرسان در حوزه نارمك نيز مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. همچنين در يكى از حوزه ها بعلت مفقود شدن مهر شعبه راى گيرى متوقف شده است.همچنين گزارش شده شناسنامه هاى نو و المثنى به كرات در حوزه هاى راى گيرى مشاهده شده است و ناظران شوراى نگهبان براحتى مشغول هدايت ارا هستند. در برخى شعبه ها گزارش شده برخى ناظرين در امور اجرايى نيز دخالت مى كنند و پشت صندوق راى نشسته اند.از اصفهان نيز خبر مى رسد نيروى انتظامى با برخى از بازرسان وزارت كشور برخورد و كارت انها را مصادره كرده است.

                                      10:46 AM

Thursday, June 23, 2005

مهلت تبليغات مرحله ی دوم هم تمام شد. همه ی تلاشمان را کرديم. اول که برای معين تا آنجا که توان و خلاقيت داشتيم تبليغ کرديم و از خوبيهايش گفتيم و آينده ی خوش را نويد داديم. نتيجه اش آنجور که می خواستيم نشد. حالا با کم کردن توقعاتمان داريم از هاشمی حمايت می کنيم و باز هم در دفاع از آنچه فکر می کنيم درست است، کم نگذاشته ايم. نمی دانم جمعه چه خواهد شد؟ باز هم قرار است احمدی نژاد از صندوقها بيرون بيايد يا اين بار بازی برای برد هاشمی است؟ شايد هم بنا بر چيزی باشد که حضور ما بتواند نتيجه اش را عکس کند. نمی دانم، واقعا نمی دانم جريان از چه قرار است! گيج شده ام به تمام معنا! اما حاضر نيستم در اين گيجی مفرط هم خودم را عقب بکشم و گوشه ای بنشينم به نظاره که "ديگران" چه می کنند! من سهم خودم را -قسمتی از سهم خودم را- جمعه ادا خواهم کرد. بقيه اش مربوط به زمانی است که هاشمی يا احمدی نژاد -هرکدامشان- سر کار آمدند. آنوقت، مهمترين قسمت سهم من است. بايد حواسم به همه چيز باشد. بايد حواس همه مان باشد که وظيفه ی رئيس جمهور اين است که مردم کشورش را تامين کند. چه اقتصادی باشد، چه سياسی و اجتماعی و فرهنگی و امنيتی، و چه از لحاظ آزادی. آزادی به آن معنا که تا جايی که به ديگری آسيبی نمی رسانی مختاری هر کاری که دوست داشته باشی انجام دهی. می دانم که تا رسيدن به اين تعريف آزادی فاصله ی بسياری داريم. می خواهم بگويم از اين خواسته مان کوتاه نياييم. گيرم که کسی که رئيس جمهور می شود خواسته های ما را محترم ندارد! خودمان خواسته هايمان را محترم بداريم و بر آنها پا فشاری کنيم.

                                      12:38 PM

Wednesday, June 22, 2005

با امير بحث می کرديم که آيا مسائل پيش آمده در اين انتخابات، همه سناريويی نيستند برای آمدن هاشمی با رای بالا و رضايت عمومی؟ خب اين هم احتمالی است که خيلی ها مطرحش می کنند. امير می گفت اين جريانات مثل بازی فوتبال است و پنالتی زدن: "يکی از کلک های فوتباليستهايی که پنالتی می زنند اينه که به يک طرف دروازه نگاه می کنند ولی شوتشون رو به جهت مخالف می فرستند که دروازه بان گول بخوره. هميشه دروازه بان ها سعی می کنند حواسشون به اين باشه که گول نخورند. ولی نتيجه ش اين ميشه که پنالتی زن سمت چپ رو نگاه می کنه و شوت می زنه، دروازه بان شيرجه می ره به طرف راست ولی فوتباليسته توپ رو به همونجايی که نگاه کرده بوده فرستاده و دروازه بان گول می خوره. اوضاع الان ما هم همينه. اينا با خيال راحت دارن برنامه هاشون رو اعلام می کنند و همينی هستند که نشون می دن... از اون طرف ما داريم سعی می کنيم باهوش باشيم که کلاه سرمون نره و در نهايت بازی می خوريم. مثل همون دروازه بانه که گول می خوره..."
خب حرفهايش درست است. اما من می گويم آن دروازه بان هيچوقت نمی فهمد طرف مقابل می خواهد گولش بزند يا صادقانه دارد همانجا را نگاه می کند که شوت خواهد زد؟! مسئله 50-50 است. البته اگر طرفش را بشناسد و با توجه به سابقه ای که از او می داند تا حدی می تواند حدسی بزند که به واقعيت نزديک باشد. اما تنها بعد از شوت زدن است که دروازه بان و همه ی تماشاچيان می فهمند جريان از چه قرار بوده است!
اوضاع ما هم الان همين است! نمی دانيم واقعيت چيست و توپ قرار است به کدام سو شوت شود! اما اين که بگوييم چون نمی دانيم بی حرکت می ايستيم فقط باعث می شود تا گل خوردن و باختنمان قطعی شود!
من به هاشمی رای خواهم داد. با وجود همه ی حرفهايی که گفته ام. با وجوديکه فکر می کنم شايد اين هم يک بازی باشد. رای می دهم چون عقيده دارم وقتی آدم فهميد که در چه بازيی شرکت کرده، وقتی حريفش را شناخت و فکر کرد و حرکت کرد، ديگر نمی توان گفت بازی خورده! او خودش بازی کرده... من به هاشمی رای می دهم چون می خواهم مهره ام را خودم حرکت دهم. می خواهم خودم بازی کنم.
برای همين است که می خواهم همه ی احتمالات را بررسی کنيم و به همديگر هم بگوييم. می خواهم همه با آگاهی تصميم بگيريم. دوست ندارم با احساس يا از روی ترس از تحجر مهره مان را شتابزده حرکت دهيم. می خواهم همه از بالا صحنه را ببينيم. وقتی از بالا نگاه می کنيم بهتر می توانيم راهها را ببينيم و تصميم بگيريم. آنوقت هيچوقت فردايی نخواهد آمد که از حرکت امروزمان پشيمان شويم.

                                      5:48 PM

Tuesday, June 21, 2005

فکر می کردم نکند همه ی اينها بازی باشد. بازی برای اينکه مردم در دور دوم انتخابات با پای خودشان بروند به هاشمی رای بدهند و بعد هم از انتخاب شدنش راضی و خوشحال باشند! البته بسياری از دوستان مخالف اين فکر هستند. هرچند دلايلی که می آورند به هيچ عنوان چيزی را اثبات نمی کند اما حرفهای خوبی می زنند. مثل مهدی که در قسمت نظرخواهی برايم نوشته است: " گفته بودید که هنوز هم احتمال می دهید این بازی ها توطئه هاشمی است. مشکل از خود ماست. تصورات ذهنی ما وقتی غلط باشد واقعیتهای بدیهی را نمی بینیم. ما فکر می کنیم سیاستمداران ما خیلی خیلی با هوش تر از ما هستن، فکر می کنیم مردم ما خیلی خیلی بی گناه هستند و همه گناهها گردن حکومت است و فکر می کنیم واقعیتها خیلی خیلی پیچیده تر از این هستند ولذا دنبال جای پای دشمن هستیم. اگر فکر می کنید اینقدر هاشمی باهوشه که میتونه عروسک گردان این همه آدم باشه واقعا حقشه که بهش رای بدین ولی مطمئن باشید اینطور نیست. هاشمی هم مثل خیلی از ماهاست با ا" (مطلبش همينجا قطع شده به خاطر سيستم نظرخواهی من که برای حجم نظرها محدوديت دارد.)
با همه ی توضيحات مهدی عزيز، امروز اين مطلب را که می خواندم باز همان شک به سراغم آمد و البته اين بار بصورت جدی تر! آيا واقعا احمدی نژاد و طرفدارانش گمان می کنند با اين گونه حرفها می توان آرای مردم را بدست آورد؟ حتی اگر فرض کنيم اين چيزها که "جوانان حزب الله اصفهان" نوشته اند برای خراب کردن وجهه ی او باشد، خود احمدی نژاد چرا همه جا از مسائل مشابه سخن می گويد؟ به فرض اين که تمام اينها اعتقادات واقعی او باشند مسلما او می داند که تا قبل از برگزاری انتخابات بهتر است چيزی نگويد و اعتماد مردم را با همان برنامه های علميش -که نمايندگانش در صدا و سيما مطرح می کنند- بدست آورد. بعد که انتخاب شد آنوقت برنامه های جزئی را بيان کند.
اما اين کار را نمی کند. به نظر من سه حالت ممکن است وجود داشته باشد: اول اين که احمدی نژاد آنقدر صادق و يکرنگ است که حاضر نيست به قيمت پنهان کردن عقايد واقعی اش از مردم، رای آنها را بدست آورد. ( از نظر من در محدوده ی سياست، داشتن چنين صداقتی جای شک و شبهه دارد!) دوم اين که احمدی نژاد و يارانش آنقدر از پيروزی در دوره ی دوم اطمينان دارند که هيچ فکر نمی کنند که ممکن است با اين حرفها آرای مردم کم شود. چون رای ها از جای ديگری می رسند! ( اين هم به نظر من بعيد است چون می دانيم حتی تقلب در انتخابات هم در صورتی می تواند تاثيرگذار باشد که تعداد آرای دو نامزد تا حدی نزديک به هم باشند و اگر يک طرف از حمايت اکثريت قاطع بهره مند شود -مانند خاتمی سال 76- هيچ تقلب و دستکاری در آرا هم نمی تواند نتيجه را معکوس کند) و اما حالت سوم اين است که همه ی اين اتفاقات و طرح مسائلی که مخالفت شايد بالای 70% جامعه را در بر خواهد داشت، همه يک برنامه ی هماهنگ باشد برای خراب کردن آنکس که فکر می کنيم می خواهند به زور به ما قالبش کنند! و در حقيقت سوق دادن همه ی ملت به سمت کسی که همه ی ما فکر می کنيم مظلوم روز سوم تير خواهد بود!
اميدوارم اشتباه کنم. اميدوارم کسی بيايد برايم اثبات کند که چنين نيست! چون با وجود همه ی استدلالهايم و به فرض اين که واقعا هم دارند بازی مان می دهند، حاضرم در بازيشان شرکت کنم و به هاشمی رای دهم. چون نمی خواهم ريسک کنم. که اگر حتی احتمالش 1% هم باشد، نمی خواهم احمدی نژاد رئيس جمهور مملکتم شود!

                                      2:37 PM

Monday, June 20, 2005

احمدی نژاد در نشستی با برخى نمايندگان مجلس هفتم به سوالات آنها پاسخ داد.
احمدى نژاد، مجلس هفتم را " موجب اميدوارى فراوان ملت" دانست و گفت: بسيارى از مردم با وضو و نيت الهى پاى صندوق هاى راى حاضر شدند و به نمايندگان مجلس هفتم راى دادند.
نامزد انتخابات رياست جمهورى در بخشی از سخنان خود، ديدگاه هاى خود درباره حضورزنان در كابينه را تشريح كرد.
او ابتدا به طنز گفت: "زنان تاج سر همه ما هستند". اين جمله او، خنده اكثر مردان حاضر درجلسه را در پى داشت.
احمدى نژاد افزود: با اين حرفهاى مصنوعى بشدت مخالفم. اين را توهين به زنان مى دانم كه مثلا سه زن به كابينه بيايند.
دراين هنگام يكى از نمايندگان گفت: تا چهار تا جا دارد.
متعاقب آن، تمامى مردان خنديدند. احمدى نژاد پاسخ داد:شما گيرتان نمى آيد. خيلى خوشحال نباشيد. درضمن، راه را اشتباه رفته ايد.

                                      3:59 PM

هشدار شورای عالی سیاستگذاری ستاد گروه های حامی معین به رهبری: کودتا علیه اراده ملت و اساس جمهوریت نظام مراحل پایانی خود را طی می کند.
"حضور سازما‌ن‌يافته و سراسري سپاه و بسيج در اين انتخابات به ويژه 48 ساعت قبل از برگزاري انتخابات چنان پررنگ و آشكار بود كه اثر و خبر آن را پيش از روشن شدن نتيجه انتخابات در برخي نشريات ارگان اقتدار و نيز اظهارات كانديداي برگزيده از پيش و راهيافته به مرحله دوم مبني بر اينكه حماسه‌اي در راه است، آشكارا مي‌توان مشاهده كرد... گزارش‌هاي وزراي اطلاعات، دادگستري و وزارت كشور، اعتراض مظلومانه جناب آقاي كروبي و هشدار جدي جناب آقاي معين و تأكيد جناب آقاي هاشمي رفسنجاني نسبت به اين تقلب و مداخله سازمان‌يافته نظامي ارگان‌هاي جاي ترديد و شبهه در عدم سلامت اين انتخابات باقي نمي‌گذارد."

متن کامل نامه ی شورای عالی سياستگذاری ستاد گروه های حالی معين به رهبری

                                      9:42 AM

Sunday, June 19, 2005

هاشمى رفسنجانى در بيانيه اى خطاب به ملت:

• ازشما يارى مى جويم تا از گسترش افراط و تفريط جلوگيرى كنيم.
• از مسؤولان ذيربط مى خواهم كه در اسرع وقت نسبت به احقاق حق و بررسى به اعتراضات و شكايات، اقدام قاطعانه و عادلانه نمايند و به شكايات برادرم جناب آقاى كروبى در مورد انتخابات بعضى از شهرستانها رسيدگى شود.
• انقلاب و نظام اسلامى، امروز در برابر گذرگاهى دشوار از تهديدهاى داخل و خارج و ماجراجويى ها قرار گرفته است كه حيات شرافتمندانه مسلمان ايرانى و حتى حريم آيين مقدس اسلام راتهديد مى كند.

متن کامل بيانيه را در روزنامه ی ايران بخوانيد.

                                      4:29 PM

می خواهيد بدانيد ديروز در وزارت کشور چه گذشت؟ می خواهيد بدانيد کروبی مقابل چه کسانی ايستاد و آن حرفها را زد؟ اينجا يک چيزهايی نوشته است. اما کاش می نوشت، صريحا می نوشت که چه شد که نتايج انتخابات با آنچه همه -بجز شورای نگهبان- پيش بينی می کردند، از زمين تا آسمان تفاوت داشت!
نوشته ی مهرداد شيبانی هم به نظرم خواندنی است.

پ.ن: سايت blogrolling برای من باز نمی شه. در نتيجه ليست وبلاگ های هم عقيده با من هم ديده نمی شه. برای همه ی ايران اين اتفاق افتاده؟

                                      3:14 PM

1) برنامه های اجتماعی احمدي نژاد اعلام شد.
احمد بزرگيان، عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس‌‏هفتم، با حمايت از سياست‌‏هاي فرهنگي محمود احمدي‌‏نژاد، گفت: سياست جدا‌‏سازي خانم ها و آقايان درمكان‌‏هاي عمومي و آموزشي بحث بي‌‏اعتمادي به جوانان نيست، بلكه براي صيانت و حفاظت از آنان است. وی در پاسخ به اين سوال كه اولين اقدام احمدي نژاد در شهرداري تفكيك آسانسور خانمها و آقايان از هم بوده است، آيا اين سياست در دوران رياست جمهوري ايشان در حوزه هاي ديگر اجرا مي شود؟ گفت : آيا به نظر شما اين مساله مشكلي دارد؟!
وي افزود: در حال حاضر در بسياري از كشورهاي پيشرفته از جمله ژاپن، طرح جدا سازي و وسايل حمل و نقل مسافران شهري و اياب و ذهاب به اجرا درآمده است و يك سياست ثابت شده و مفيد محسوب مي شود. بزرگيان در خصوص تلاش احمدي نژاد در سمت شهردار جهت تدفين شهدا در ميادين اصلي شهر، گفت: اين بحث مديون بودن به شهداست.

2) مصباح یزدی، يكي از بزرگان حوزه علميه قم، به شاگردان و اطرافيان خود توصيه كرده است كه همگي براي پيروزي دكتر احمدي نژاد در انتخابات نهمين دورهرياست جمهوري؛ پنج شنبه را روزه بگيرند و شب جمعه را نماز امام زمان (عج) را اقامه كنند تا خداوند با پيروزي احمدي نژاد به ملت ايران كمك كند تا بتوانند عدالت را در جامعه به طوري كه شايسته ملت مسلمان ايران است، پي ريزي كنند.

3) سيد مصطفی تاج زاده در نوشته ی امروزش، بخشی از سخنان محمود احمدی نژاد را که ديماه سال 83 در روزنامه های ابتکار و رسالت منتشر شد، آورده است:
"اين انتخابات براي ما "يوم الفصل" است و بعد از آن خط نيروهاي انقلابي و حزب اللهي با ديگر نيروها از هم جدا مي‌شود .... افرادي كه تفكر غربي دارند نبايد در نظام جايگاهي داشته باشند .... هدف انقلاب اسلامي، صرف استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي ... نبود.... به جز مقطع كوتاهي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تمام دولت‌هايي كه پس از انقلاب روي كار آمدند ايده ولايت را در كشور پياده نكردند .... در حال حاضر شبكه‌هاي اصلي صداوسيماي ما در دست عناصر غرب زده است .... ما به دنبال تأسيس صداوسيماي امام زماني نبوديم كه اگر اين هدف بود، ‌امروز شرايط ما اينگونه نبود. يكي از وظايف و نقش‌هاي اساسي قوه مجريه كشور فرهنگ‌سازي است. اين نهاد مي‌تواند با اين نقش، مردم را به هر سمتي و سويي كه مي‌خواهد سوق دهد .... زماني اهداف انقلابي محقق مي‌شود كه هر چه ولايت فقيه گفت پياده نماييم .... بعضي مديران نالايق ما از واژه جهان سومي استفاده مي‌كنند كه اين تحقير ملت است. برخي مي‌خواهند مملكت را تقديم آمريكا كنند."

با تشکر از امير عزيزم برای دادن لينک ها :)

                                      12:23 PM

همانقدر كه پيروزي شيرين است، شكست تلخ است. اما فراموش نكنيم كه اگر مي‌‌خواهيم دموكراسي را تمرين كنيم، يك‌وجه آن تمرين شكست در انتخابات است... فرصتي براي دلسردي نيست. بايد از همين امروز عزممان را جزم كنيم. اين انتخابات بيش از هر چيز به ما نشان داد كشورمان نيازمند همان «توسعه دانايي محور» دكتر معين است. به اين معني كه مردم در همه جا، در شهرها و در دل روستاها بتوانند با نخبگان، همفكري كنند. مسائل خودشان را به درستي بشناسند و براي يافتن راه‌حل آن فكر كنند. مردم را دست‌كم نگيريم. مردم ما بايد با داده‌هاي درست و آگاهي‌بخش بتوانند نتيجه‌گيري كنند، تصميم بگيرند و وارد عمل شوند. اين وظيفه NGOها، احزاب و مطبوعات است...
از منظري ديگر، اكنون ما، حاميان معين، در تمامي نهادهاي قدرت نقش منتقد را مي‌پذيريم و بايد با دل و جان از دستاوردهاي اصلاحات هشت ساله محافظت كنيم. از نهادهاي مدني‌مان كه چون نهال‌هاي كوچك نيازمند فضايي براي رشد و مستحكم شدن هستند، از احزاب نوپايمان كه خارج از فضاي قدرت بايد از هم‌اكنون توان خود را براي پيروزي در انتخابات بعد به كار گيرند، از مطبوعات‌مان كه در عين حال كه خود در معرض خطرند، بايد چشم و گوش مردم باشند و آگاهي‌بخش و اطلاع‌رسان.
حاميان دكتر معين كه جبهه دموكراسي‌خواهي و حقوق بشر را تشكيل داده‌اند در همين جبهه و با همان اهداف ـ دموكراسي و حقوق بشر ـ بايد ادامه دهند.

بخشی از نوشته ی دلارام غنيمی فرد- روزنامه ی اقبال

                                      9:32 AM

Saturday, June 18, 2005

مصاحبه ی مطبوعاتی محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور احتمالی کشور عزيزمان را اين جا بخوانيد.

                                      5:59 PM

معين هم بالاخره بيانيه داد! انتظار داشتم خيلی زودتر از اينها حرف می زد. همونطور که انتظار داشتم خاتمی يه کاری بکنه. نمی دونم چرا هيچکس هيچ کاری نمی خواد بکنه. سياستمداران ما کجا رفتند؟ چرا همه جا ساکته؟
دوشنبه هم معين و حاميانش جلسه دارند که تصميم بگيرند چه بکنند. چه می شه کرد به نظر شما، اونم وقتی همه سکوت کردند؟

                                      3:26 PM

بالاخره شمارش آرا به اتمام رسيد و نتايج غير رسمی با کمی بالا و پايين تاييد شد! مبارک باشه! اينجا هم انگار فقط منم که دلم برای رايی که دادم و به حساب کس ديگری واريز شد می سوزه.

                                      1:07 PM

اول نتايج نهايی رو اعلام کردند. بعد که حرفهای کروبی رو شنيدند انگار که ترسيده باشند! من نمی دونم چه خبره اما الان صدا و سيما گفت که بعد از 4 ساعت هنوز تکليف اون 400 تا صندوق تهران مشخص نشده و نتيجه ی نهايی معلوم نيست!
حالا هی کروبی رو مسخره کنيد. اقلا خودتون حرف بزنيد. حتی می ترسيد اعتراض کنيد به اين عددهای عجيب و غريب؟ شما بوديد که تا ديروز به اونها که رای نمی دادند می گفتيد نااميد؟ شمايی که امروز به همين راحتی از خودتون و مردمتون و هدفتون نااميد می شيد؟ من و تو اگه ساکت بمونيم همين نتايج بهمون تحميل می شه.

من اگر برخيزم
تو اگر برخيزی
همه برمی خيزند.
من اگر بنشينم
تو اگر بنشينی
چه کسی برخيزد؟

                                      12:20 PM

کروبی در کنفرانس مطبوعاتی اعتراض آميزش، نتيجه ی انتخابات را مخدوش دانست و از رهبری برای برخورد و حل اين مسئله کمک خواست. وی گفت: "داستانهايی دارم که آنها را می گويم!... من حاضرم با هر كسي كه مايل است مناظره كنم و اسنادم را ارايه دهم." کروبی در پاسخ به اين سوال که "متهم اصلی کيست؟" گفت: "شوراي نگهبان متهم است كه طرفدار اين جريان فكري است. عده‌اي معدودي هم از سپاه كمك مي‌كنند و آنها را مي‌گردانند. دوست دارم از من شكايت كنند تا در كيفرخواستم و دفاعيه‌ام اسامي آنها را بياورم."
سخنان او را در اينجا بخوانيد.

                                      11:15 AM

تحريم، ترحيم آزادی شد.
دست کم در مجلس ترحيمش فرياد بزنيم.

                                      8:47 AM

نتايج رو دارند ذره ذره اعلام می کنند و ذره ذره اعصاب همه رو ريز ريز می کنند. لازم نيست اينجا عدد و رقم اعلام کنم، چون خيلی جاها از جمله شرق داره بصورت آنلاين گزارش شمارش آرا رو می ده. برام جالب بود که بعد از هاشمی، مردم به کروبی و احمدی نژاد رای داده اند. البته زياد باور نکردم، اما منتظر اعلام نتايج حوزه ی تهران بودم. فکر کردم شايد من از اوضاع شهرستان ها تا اين حد تصور اشتباهی داشته باشم، اما از اوضاع تهران، که دارم با مردمش هر روز حرف می زنم، مطمئن هستم. سکوت کردم و چيزی نگفتم و ننوشتم اما همين الان که آراء 2300 صندوق از 2700 صندوق تهران رو اعلام کردند ديگه ديدم جای سکوت نيست. اگر اون زن ساده ی روستايی باور می کنه که توی تهران احمدی نژاد بيشتر از 2 برابر معين رای بياره، و حتی از هاشمی بالاتر باشه، من و توی تهرانی آگاه باور نمی کنيم. من و تويی که تمام اين دو ماه داشتيم با همه ی مردم شهرمون حرف می زديم و حرفهای اونها رو می شنيديم. نه! ما باور نمی کنيم. حتی اگه هيچ جوری نتونيم اثبات کنيم که تقلب صورت گرفته اما می تونيم بگيم که ما فهميده تر از اون چيزی هستيم که فکر می کنند.
ديگه سکوت جايز نيست. تويی که طرفدار معين بودی، يا تحريمی بودی، يا هر فکر ديگه ای که داشتی، اگه مثل من اين آمار رو باور نمی کنی، بگو. با صدای بلند بگو. که اين بار سکوت خيانت بزرگيه.

                                      8:08 AM

Friday, June 17, 2005

انتخابات تمام شد! نمی دانم نتيجه چه خواهد شد. هيچ تصوری هم هنوز ندارم. الان که 2 ساعت از شروع شمارش آرا می گذرد، طبق اطلاعيه ها در بعضی حوزه ها معين جلوتر است، بعضی جاها هاشمی، بعضی از شهرها قاليباف و بعضی مناطق هم حتی احمدی نژاد و کروبی! هيچ چيز هنوز قابل پيش بينی نيست.
اما آن چيزی که می بينم پيروزی من است، و شکست همه ی آنها که می گفتند مردم 8 سال پيش گول خوردند و الان پشيمانند. می گفتند مردم دلشان انقلاب می خواهد، مردم می خواهند تحريم کنند... همه ديديم مشارکت مردم را برای فرياد زدن آنچه در دل دارند!
من و تو پيروز شديم. من و تويی که به آنها گفتيم ايران آن چيزی است که ايرانی می خواهد، نه آنهايی که خيال می کنند خودشان هرچه می گويند درست است و مردم -به قول همينها که قبولشان نداريم- گوسفند هستند و نمی فهمند و نمی دانند!
نتيجه ی انتخابات هرچه که باشد، من و تو پيروزيم که رايمان را به صندوق انداختيم و گفتيم حاضريم مشروعيت نظامی را که بسيار ضعفها دارد تاييد کنيم اما آقای بوش برايمان زندگی نسازد! من و تو که گفتيم تمام اشکالات حکومت را می دانيم، و با خيلی قسمتهای سيستم حکومتی مخالفيم، اما نمی خواهيم حق حرف زدن را از خودمان دريغ کنيم و بگوييم اين سکوت، راه ماست. راهی که نمی دانيم می خواهد آخرش به کجا انجامد.
من و تو پيروزيم چون آگاهانه جلو آمديم، فکر کرديم، انتخاب کرديم و انتخابمان را فرياد زديم. شايد معين رای نياورد. شايد آنکسی رئيس جمهور مملکت من شود که اصلا قبولش ندارم. اما می دانم کار من پايان نيافته. می دانم تازه آغاز راه است، راه تازه با برنامه ای تازه. رئيس جمهور فردای ايران هرکه باشد برنامه هايش و شعارهايش اينجاست. جلوی چشم ما، و بايد در حافظه مان هم بماند. تا فردا روز او را -اگر به برنامه هايش عمل نکرد- به محکمه ببريم و بپرسيم چه کردی؟ نه آنکه بگذاريم دوره ی مسئوليتش که به پايان رسيد بگوييم اين هم آمد و کاری نکرد! همانطور که با خاتمی کرديم. و چه ظلمی بود هم به او و هم به خودمان و ايرانمان.
کار من و تو با اين انتخابات تازه آغاز شده. فراموش نکنيم. اگر آنکه می خواهيم رای آورد نبايد در شاديش هدف اصلی مان را از ياد ببريم، و اگر آنکه نمی خواهيم بر سر کار آمد بايد راهمان را با اين رئيس جمهور تا 4 سال ديگر ادامه دهيم، نه آنکه عقب بکشيم و ميدان را خالی کنيم.
من و تو پيروز شديم. نتيجه ی انتخابات هر چه که باشد! فراموش نکنيم هدف ما آزادی و آبادی ايران و ايرانی است. نه اين شخص و آن شخص. ما تازه در آغاز راهيم. بند کفشمان را محکم تر ببنديم!

                                      5:51 PM

"نگاه روز" مهرداد شيبانی را که خواندم اين سرود در ذهنم دوباره جان گرفت. چه روزهايی که با اميدمان، که به وسعت درياها بود، اين سرود را با همکلاسی هايم در راهروهای مدرسه فرياد زديم. اکنون کجا رفته آن همه اميد به فرداهای روشن؟

همراه شو عزيز
همراه شو عزيز
تنها نمان به درد
کاين درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمی شود
دشوار زندگی
هرگز برای ما
بی رزم مشترک
آسان نمی شود
تنها نمان به درد
همراه شو، همراه شو، همراه شو عزيز...

                                      8:25 AM

Thursday, June 16, 2005

اين عموزاده خليلی از اول همينطور بود! يادم نيست چندم راهنمايی بودم، يادم نيست ازش چه خواندم، اما يادم می آيد در کتابخانه ی مدرسه بودم. يادم است داستانش را که می خواندم موهای بدنم راست شده بود. يادم است چشمهايم گهگاه تار می ديد.
آن روزها نوجوان بودم و کتاب گروه سنی نوجوانان را می خواندم. امروز جوان شده ام، کتابهای بزرگانه می خوانم! روزنامه می خوانم. سياست را -کم و بيش- می فهمم. تحليل منتقدين را می خوانم. حتی خودم گاه به گاه نقد می کنم! اما هنوز، وقتی لابلای اخبار و اطلاعيه ها و نوشته های خشن سياسی، نوشته ی عموزاده را می بينم، باز مو بر بدنم راست می شود، باز چشمهايم تار می بيند.
نمی دانم کدام قسمت نوشته اش را بگذارم که بگويم اين جمله هايش زيباتر است، يا تاثيرگذارتر! همه اش بايد باهم و يکجا باشد تا بفهمی چه می گويد. اما من شايد اين قسمت را بيشتر دوست داشتم:

... يادم باشد آن آيه را بخوانم كه سرنوشت هيچ ملتي تغيير نمي‌كند مگر آنكه تك تك انسان‌هايش بخواهند. بعد يادم باشد بروم پسرم را بيدار كنم و با هم اين آيه را بخوانيم. با هم همخواني‌اش كنيم. مثل يك سرود ازلي و ابدي و يادم باشد بعد بنشينيم باهم نهج‌البلاغه بخوانيم و همه كتاب‌هاي ديگري كه در اين كتابخانه گاهي از يادها مي‌روند. محض تبرك، يك برگ از هر كدام بخوانيم. بايد تا آفتاب نزده اين همه كتاب را ورق بزنيم. يادم باشد منشور كوروش كبير را بخوانم تا كمي شرمنده شوم از آن همه حق كه 2500 سال پيش پدر ما ايرانيان براي همه بشر قائل بوده و حالا ما در الفباي آن چون و چرا مي‌كنيم. يادم باشد حتماً به شاهنامه تفألي بزنم. شايد آمد:
چو فردا برآيد بلند آفتاب
سرنامداران برآيد زخواب
و تفألي به حافظ تا بگويد:
بيا تا گل برافشانيم و مي‌در ساغر اندازيم
فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم
و نيما تا با صداي غم‌انگيزش بخواند:
مانده پاي آبله از راه دراز
بر دم دهكده مردي تنها
كوله بارش بر دوش
دست او بر در مي‌گويد با خود:
غم اين خفته چند
خواب در چشم ترم مي‌شكند...
و شريعتي تا هزار باره نهيبمان بزند كه: پدر، مادر، ما متهميم!
...
حالا آماده‌ام براي ديدار. يادم باشد احساس همان آرش را داشته باشم كه هزار سال پيش در شاهنامه آمده. بايد به خودم به پسرانم به فاطمه و به همه بگويم فردا روز آرش است. فردا هر كدام ما يك آرش خواهيم بود با كماني كه بر دوش داريم و تيري در دست. بايد باور كنيم فردا قرار است ما-ميليون‌ها آرش قرن 21 ايران زمين-مرزهاي دموكراسي ميهني‌مان را تعيين كنيم. سهم هر آرش يك كمان-شناسنامه‌اش-و يك تير-برگ رأي‌اي كه به صندوق خواهد انداخت.
فردا اين ماييم كه مرز دموكراسي ايران را دورتر خواهيم برد. آنقدر دور كه هيچ چشمي نديده باشد و هيچ گوشي نشنيده باشد. فردا تيرهامان فضا را خواهد شكافت، فرسنگ‌ها فرسنگ راه خواهد سپرد و سرانجام از پس چهار نيمروز بر درخت گردويي دوردست خواهد نشست. آنجا مرز دموكراسي ايران ماست.
...

                                      7:53 AM

Wednesday, June 15, 2005

اعظم طالقانی، دبير جامعه ی زنان انقلاب اسلامی ايران، در قزوين و در شهرستان آبيک حرفهای زيبايی زد که ارزش فکر کردن دارد:

ما نيروهاي ملي مذهبي با درك تجربه‌هاي ‪ ۱۵۰‬سال اخير اين تصميم را گرفته‌ايم كه بايد در انتخابات شركت كنيم و هركس كه رييس جمهور شو بايد مراقبش باشيد چرا كه ملت شجاع موفق است نه ملت ترسو. ما باور داريم كه دكتر معين خردمند وتوانمند است و اگر درصورت انتخاب شدن نتوانست ويا نخواست مشكلات را طرح كند ما بازهمان نقاد قدرتيم.
آيا وقتي راي نداديم، منافع ملت تامين خواهد شد؟ آيا موضع انفعالي راه حل قطعي است؟ آيااگر نگاه ما به خارج باشد ايران سرزمين موفقي خواهد بود و كشور اصلاح مي‌شود؟ تجربه صد ساله نهضت اصلاح طلبي و دمكراسي خواهي‌اين را نشان نمي‌دهد و نمي‌پذيرد.
وي با بيان اينكه تا شش ماه قبل قصد شركت در انتخابات نداشته است،ادامه داد: جبهه ملي-مذهبي هم نمي‌خواست شركت كند ولي واقعيت اين جا بود كه ديديم منافع مردم بالاتر از اين چيزهاست. گفتيم بايد در اين ديوار سنگي نفوذ كنيم پس بعد از ديدار با معين به تشكيل جبهه دموكراسي خواهي و شركت در انتخابات رسيديم.
تشكيل جبهه واحد دمكراسي خواهي درجهت رسيدن به دمكراسي، حقوق بشرو و عدالت شكل گرفت و هدف آن مقابله با بحرانها ومسايل لاينحل و ورود به ديوار آهنين و سنگي كه در مقابل ما نهفته است، مي‌باشد. حتي اگر معين هم راي نياورد بايد اين جبهه با مشاركت مردم و اعضاي فعال و نيروهاي متفكر و مولد صورت بگيرد، البته اگر ايشان راي بياورد راه تشكيل اين جبهه هموارتر خواهد بود. بنابراين كسانيكه در اين انتخابات شركت و در اين جبهه همدل و همراهند هيچ ضرري نمي‌كنند بلكه حقوقي نيز براي خود قايل مي‌شوند. ما آماده هستيم كه جبهه دمكراسي و حقوق بشر را حفظ كنيم تا بتواند با قدرت نيروهاي فعال خود جلوي خيلي از بحرانها را بگيرد. الان ما نيرويي مثل معين را داريم كه نيروهاي چپ خارج از كشور هم معتقدند كه او از همه سالمتر است و بايد از او حمايت كرد.
وي يكي از خواستهاي جبهه دمكراسي خواهي رااصلاح وتغيير قانون اساسي‌عنوان كرد و گفت: اين آن قانون اساسي نيست كه ‪ ۹۹‬درصد مردم به ان راي دادند.
او با اشاره به عملكرد خاتمي در هشت سال گذشته گفت: هرچه به آخر مي‌رويم تازه مي‌فهميم كه ايشان چه كارهاي بزرگي انجام داده و چه‌مسايلي را حل كرده و در آينده بيشتر قدرش را خواهيم دانست. خاتمي يك شخصيت فرهنگي است كه توانسته چالشهاي زيادي را بگذراند كه نمونه آن روكردن دست وزارت اطلاعات بود.
تنها راه اين است كه با تشكيل جبهه دموكراسي و حقوق بشر، به تدريج جرياني را كه مي‌خواهد اقتدارش را حفظ كند وادار به اصلاح يا عقب نشيني كنيم.
طالقاني در پاسخ به اين پرسش كه آيا " معين " قادر به اداره كشور است، گفت :اين اشتباه است كه حاميان معين و كساني كه پشت سر ايشان هستند، فقط روز راي‌گيري احساس مسووليت كنند بلكه انان بايد ناظر باشند و اين حمايت را در طول مديريت ايشان نيز ادامه دهند.

                                      3:11 PM

Tuesday, June 14, 2005

می گه رای نمی دم.
می گم بالاخره که يک نفر رئيس جمهور می شه. رای ندادن تو چه تاثيری داره؟
می گه بگذار کسی که انتخاب می شه با حداقل رای ممکن بياد سر کار.
می گم خب، بعدش چی می شه؟
می گه اينها می فهمن که کسی قبولشون نداره.
می گم فکر می کنی الان نمی دونند؟
سکوت می کنه.
می گم خودمون رو گول نزنيم، رای ندادن تو چی رو عوض می کنه؟
می گه مردم چشمشون باز می شه.
می گم سر انتخابات مجلس هفتم هم همين رو گفتيم. نرفتيم رای بديم. مجلس هفتم با حداقل آرا انتخاب شد. خب، چه اتفاقی افتاد؟
می گه بالاخره تاثير داره.
می گم تاثيرش اينه که الان وقتی يه کانديدا مثل معين می گه من از افراد سنی و ملی مذهبی در کابينه ام استفاده می کنم اين مجلس می گه ما عمرا به اون وزرا رای اعتماد بديم!
می گه نه، بالاخره يه تاثيری داره.
می گم يکی از تاثيرهای مثبتش رو به من بگو.
می گه بالاخره يه تاثيری داره...

                                      11:16 AM

Sunday, June 12, 2005

اين عکس رو که ديدم،




باورم نمی شد! نمی دونم چرا؟ شايد چون از بچگی ياد گرفتم از اين لباس بترسم. ياد گرفتم سعی کنم کمترين اصطکاکی باهاش پيدا نکنم، و اگر کردم جز "چشم" چيزی نگم.
حالا می بينم يکی از جنس من، احتمالا جوانتر از من، و مسلما بی باکتر از من، اينچنين برای گرفتن حقی که سالهاست از ياد همه رفته، تلاش می کنه. اين عکس بيشتر از هر چيز نشانه ی تلاشه. يک تلاش پاک برای گرفتن حقی از ياد رفته...
فکر می کنيد 8 سال پيش کسی چنين جراتی داشت؟ يا همين امروز اگر کوله بار اصلاحات روی دوش تک تک مردم نبود، هيچکس حتی به فکر چنين برخوردی می افتاد؟
راه ارزشمند و پر فراز و نشيبی رو اومديم، که اگه بخوايم انتخابات رو تحريم کنيم همه اش هدر می ره. بر می گرديم به 8 سال قبل. و اونوقت باز در آرزوی اومدن يک منجی به انتظار ساکتمون ادامه می ديم.
دست کم از اين دختر ياد بگيريم که حق گرفتنی است. حقمون رو در گلو خفه نکنيم.

                                      6:40 PM

دکتر رضا منصوری شايد بشود گفت از قهرمانان دوران نوجوانی من بود. صاحب نام ترين فيزيکدان آن سالها، برای مايی که عاشق فيزيک و طبيعت و کشف علت پديده های فيزيکی بوديم، حق بود که قهرمان باشد!
بعد ها نام خيلی های ديگر را شنيدم. کسانی که اگر از دکتر منصوری دانشمندتر نباشند، کم از او نيستند. هميشه بهشان افتخار کرده ام. به آنهايی که دانشمند اين سالهای ايران هستند و نام ايران را بارها و بارها در دنيا مطرح کرده اند. هرچند که مردم ما کمتر از آنها شنيده اند، هرچند که اينجا کسی بهشان بها نداد، هرچند که قدرشان را در دنيا همه می دانند جز ما ايرانيان! با همه ی اين تفاسير، اين عزيزان در ايران هستند. در اينجا، کنار ما، تا برای ايران و ايرانی کار کنند و افتخار بيافرينند. شنيدم که مرکز تحصيلات تکميلی در علوم پايه ی زنجان را، که نامش در بين مراکز علمی جهان افتخاريست برای ايران، دکتر ثبوتی تاسيس کرده. خيلی های ديگر هم هستند. کسانی که من و شما نمی شناسيمشان، اما هستند، و اگر ايران امروز هنوز نشانه هايی -هرچند بسيار اندک- از آن ايران باستان دارد به خاطر از خود گذشتگی های اين عزيزان است.
خبر را که خواندم اولين چيزی که حس کردم بغضی بود که از خوشحالی داشتم. خوشحالی از اين که دکتر معين، با عقايد و اهداف و برنامه هايش، کسی است که دانشمندان سرزمينم از او حمايت می کنند... و به انتخاب خودم افتخار کردم.

لينک خبر حمايت جمعی از دانشمندان از دکتر معين

                                      4:45 PM

نمی دونم صدا و سيما تا کی به اين عملکرد جانبدارانه اش می خواد ادامه بده، تا بحال 3 تا از کانديداها ازش برای اين موضع گيری غيرقانونی شکايت کرده اند. اما چه فايده؟
فيلم تبليغاتی معين هم که امروز با اشکالاتی از شبکه ی 6 سيما پخش شد، اين ادعا رو تاييد می کنه.

"علي شكوري راد، رييس ستاد انتخابات مصطفي معين، پس از پخش اين فيلم كه صدا وسيما به صورت پانويس در آن، همه اشكالات فني را از خود فيلم دانست، به خبرنگار سياسي ايرنا گفت: كليه اشكالات فني فيلم اين ستاد، كه عصر يكشنبه از شبكه خبر پخش شد، از سوي صدا و سيما ايجاد شده است. صدا و سيما چهره جوانان را در فيلم توليدي ستاد انتخابات معين تار و محو و كلمات معين را نيز تقطيع كرده بود. اين تقطيع به گونه‌اي است كه برخي كلمات از داخل جملات معين حذف شده و در نتيجه، براي مخاطب، نامفهوم شده است.
رييس ستاد انتخابات مصطفي معين اضافه كرد: تمام صحنه‌هاي فيلم ارسالي واضح است و هرگونه عدم وضوح ناشي از دخل و تصرف صدا و سيما در كيفيت فيلم ارسالي است. نمونه واقعي اين فيلم از طريق "سي.دي" در اختيار مردم قرار خواهد گرفت تا بتوانند در جريان كيفيت اصلي فيلم ارسالي به صدا و سيما قرار گيرند."

                                      4:10 PM

امروز يکی از برگه های تبليغاتی دکتر معين به دستم رسيد. در واقع يک متن دو صفحه ای است که کميته ی فرهنگيان ستاد انتخاباتی معين خطاب به فرهنگيان کشور نوشته. بعضی از قسمتهاش رو دوست دارم اينجا بنويسم:

اين مملکت مال ماست، با قهر کردن کارها سامان نمی يابد. هشت سال پيش در اين کشور راه اصلاحات برای ملت گشوده شد. اصلاحات حرکتی است گام به گام، مسير آن پر از دست انداز و مانع است. نفس گير و خسته کننده؛ و حرکت لاک پشتی اصلاحات، تو را عصبانی کرده است.
حق با شماست!
با عصبانيت تصميم نگير. از شما می پرسم آيا فضای مدرسه و جامعه ما همان فضای قبل از دوم خرداد 76 است؟ ما راهی جز ادامه اصلاحات نداريم. ايران آزاد و آباد، نه با انقلابی ديگر بدست می آيد و نه با حضور سرباز بيگانه! مهم ترين وسيله ادامه اصلاحات، انتخابات آزاد و قانونی است. ما توانستيم انتخابات آزاد را بر کسانی که زير بار آن نمی روند تحميل کنيم. دنبال آرمان های حداکثری نباشيم بلکه برای تحقق "کف مطالبات" پای صندوق برويم و با حضور خود ثابت کنيم که دوران استبداد و حکومت نظاميان بر ملت قهرمان و سرزمين باستانی ايران گذشته است.
...
در اين انتخابات رای من و شما موثر است. می توانيم از مواضع اعتراض و يا هر دليل ديگری در انتخابات شرکت نکنيم. اما لحظه ای بينديشيم که چه کسانی از عدم حضور من و شما شادمان می شوند؟ قهر ما با صندوق ها در انتخابات کابوس کسانی است که در صدد حذف جمهوريت نظام هستند. به دنبال مطالبات حداقلی باشيم، عقل حکم می کند که از هر روزنه ای برای گرفتن قسمتی از حق خود وارد صحنه انتخابات شويم.
دکتر مصطفی معين کف مطالبات ملت است.
حضور معين و اصلاح طلبان پيشرو در حاکميت اصلاحات را گام ديگری جلو خواهد برد. باور کنيد!
معين از جنس کانديداهای ديگر نيست. معين صدای بخش خاموش و رانده شده ملت است. اين صدا را تقويت کنيم.

                                      3:28 PM

Saturday, June 11, 2005

نمی دونم چرا من اين عکس فوق العاده رو تاحالا نديده بودم؟! مربوط به مراسم پاسداشت آزاديه که نسل سومی های حامی معين برگزار کردند.


                                      5:27 PM

حرفهای سايه خيلی اوقات تحت تاثير قرارم می ده. نه اين که شاعرانه بنويسه، يا حرفهای عجيب غير قابل فهم تحويل خواننده ها بده. فقط و فقط به خاطر اين که گاهی چيزهايی رو توی وبلاگش می خونم که حرفهای دل خودمه. به همون سادگی حتی، اما با همون عمق و با همون زاويه ی نگاه.
آخرين نوشته اش، بخصوص قسمتی که از خاتمی گفته بود، همون احساسی بود که من دارم، همون احساسی که می دونم خيلی ها که 8 سال پيش به او رای دادند، دارند. اما اين اواخر اونقدر صدای اعتراض مخالفينش بلند شده که شايد خيلی از ما صدای خودمون رو هم ديگه نشنيديم. فکر کرديم احساس ما همون چيزی است که ديگران می گن... اين حرفها رو هم بخونيد، شايد ببينيد که مثل من و سايه فکر می کنيد!

"اين چند سطر را نمي خواستم بنويسم. ولي وقتي خاتمي را با عباي سفيدش ميان تماشاچيان ديدم، ياد شرافت و صداقتش افتادم و تصميم به نوشتن گرفتم.
دوران دانشجويي و شايد جواني من مصادف شد با روي کار آمدن خاتمي. انتظارات من و امثال من از خاتمي زياد بود و مطالبات نوزده ساله يک ملت در آن پنهان شده بود. اعتراف مي کنم که ما جامعه را نمي شناختيم، چهارچوبي را که خاتمي در آن ناچار به فعاليت بود، نمي شناختيم و به خاطر همين توقعات نسنجيده، سرخورده شديم. هنوز خيليها عصباني هستند و عمرشان را تباه شده مي دانند. شايد هم با توجه به توقعاتشان حق با آنها باشد؛ با اين حال من از دو دوره راي دادن به خاتمي پشيمان نيستم. اين که من و ما به دنبال قهرماني براي حل مشکلاتمان مي گشتيم، مشکل خاتمي نبود، مشکل ما بود. مشکل تاريخي ملت ايران بود. حالا هم اگر باور کنيم که قهرمانی در کار نیست و بار مسئولیت به دوش تک تک ماست، شايد بتوانيم به کمک يکديگر گامي به جلو برداريم. "

                                      10:35 AM

Friday, June 10, 2005

معين از سفرهای تبليغاتی برگشت. توی اين مدت هم خودش از دست مخالفانش کتک خورد و هم بهزاد نبوی (از اعضای ستاد انتخاباتی دکتر معين) به شدت مورد هجوم مخالفان دموکراسی قرار گرفت، پيراهنش پاره شد و سرش شکست!
می گن اينها همون لباس شخصی ها هستند. لباس شخصی هايی که مدتها بود ازشون خبری نبود و کم کم داشتيم از ياد می برديمشون. چی شد که گم شدند؟ چی شد که باز سروکله شون پيدا شده؟ فکر نمی کنيد اينها -دست کم تا حدی- تاثير دولت اصلاح طلبی باشه که 8 سال به سختی ايران رو در اين راه پيش برده؟ و حالا که به پيچ راه نزديک شده و بايد راه رو به دست يک تازه نفس بسپره، مردم پشت گروه های اصلاح طلب رو خالی کرده اند و می خوان راهی رو که به اين زحمت طی کرده ايم -همه ی ما با هم طی کرده ايم- برگردند و از آغاز از راه ديگه ای برن که به انتهای مطلوبش هيچ اميدی نيست.
حالا لباس شخصی ها دوباره جون گرفته اند و سر بلند کرده اند تا خودی نشون بدند و به ياد مردم بيارند که چيزی نيستند جز گوسفندهايی که بايد به حرف چوپانشون گوش بدند و هميشه ساکت باشند. هميشه، حتی روز 27 خرداد...

                                      2:52 PM

Wednesday, June 08, 2005

دفتر تحکيم وحدت بالاخره تصميم گرفت در انتخابات شرکت کنه. (لينک خبر)
دانشجويان به پا خيزيد!

                                      4:40 PM

با خودم قرار گذاشته بودم که تا روز برگزاری انتخابات، اينجا به جز اخبار و تحليل های مربوط به انتخابات چيزی ننويسم. اما مگه می شه حادثه ی به اين بزرگی رو ديد و ازش حرفی نزد!؟ برد شيرين تيم ملی فوتبال و راهيابی به جام جهانی مبارک همه باشه :)
راستی اين خيلی عجيب نيست که بدون دق مرگ شدن به جام جهانی راه پيدا کرده باشيم؟!!

اين هم پيام تبريک معين به مناسبت اين پيروزی (بالاخره بايد يک جوری به انتخابات و معين ربط پيدا کنه ديگه! ):

مردم قهرمان ايران
امشب از پس ‪ ۸‬سال دشوار اما شيرين ، صداي تازه‌اي كه از زير گام‌هاي فرزندان شما طنين گرفت، هزاران نشانه اميدبخش را نويد مي‌دهد.
اين صدا، نويدبخش گام‌هاي تازه‌اي است براي رسيدن به قله‌هاي پيروزي و افتخار ميهن ، نويد بخش گام تازه‌اي براي شكوفايي ملي و سرافرازي اين كهن بوم و بر.
نويدبخش گام‌هاي تازه‌اي براي دوباره ساختن وطن عزيز، شكوه اين پيروزي گواراي همه قهرمانان ايران زمين در هر مكان ، هر زمان ...

                                      2:57 PM

Tuesday, June 07, 2005

گنجی امروز در مصاحبه ای که با روزنامه ی اينترنتی روز داشت، در بخشی از صحبتهاش گفت:
" به دوستان [دکتر معين] پيشنهاد کرده‌ام که دست به اعتصاب غذا بزنند و شعارشان هم اين باشد که زنداني هاي سياسي و مطبوعاتي بايد آزاد شوند، و دادستان تهران هم بايد برکنار شود.اين طوري ثابت مي شود که اينها روي حرف هايشان هستند و حاضرند هزينه هم بدهند."
هميشه فکر می کردم معين با نپذيرفتن تجديد نظر شورای نگهبان و شرکت نکردن در انتخابات، نهايتا چند تا از خواسته های خودش و جبهه ی اصلاحات و مردم رو می تونست برآورده کنه، در حاليکه اگر رای بياره و رئيس جمهور بشه چقدر بيشتر می تونه برای رسيدن به خواسته های مردم، تاثيرگذار باشه.
پيشنهاد گنجی حرف بسيار جالب و خوبيه اما شانس موفقيت اين روش چقدره؟ چقدر امکان داشت که تمام شروط معين پذيرفته بشه؟ و اگر هم اينطور می شد فقط در اين مقطع زمانی بود. فردا چی؟ فردا که معين کاره ای نبود چه کمکی می تونست برای ايران باشه؟
همين امروز صحبتهای معين رو در سايتش خوندم:
"تدوين لايحه عفو عمومي نخستين لايحه‌اي است كه براي تحقق راهبرد «دولت وحدت ملي» و «ايران براي همه ايرانيان» به مجلس ارائه خواهم داد. اين اقدام نخستين فعاليت عملي من به عنوان رئيس جمهور براي تشكيل و تقويت جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر است.
وي افزود: اين لايحه در سطوح داخلي و خارجي و در ابعاد سياسي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دستاوردي چشمگيري دارد. در داخل فرصت مغتنمي را براي آزادي دانشگاهيان،‌اصحاب قلم و زندانيان سياسي و همچنين امکان جذب ايرانيان خارج از كشور را كه از سرمايه، تكنولوژي و نيروهاي مديريتي كارآمدي برخوردارند فراهم كند."

به اين فکر می کنم که حرفهای کدوم يکی آينده نگرانه تره؟
نظر امير در اين مورد برام خيلی جالبه.

                                      2:59 PM

Monday, June 06, 2005

"اکنون،‌ نهضت آزادی ايران و فعالان ملی - مذهبی، پس از ملاقات با آقای دکتر معين و اطمينان از اينکه ايشان -صرف‌نظر از نتيجه انتخابات پيش‌رو- در پی‌ گيری برنامه‌ های خود، به ويژه تحقق جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر مصمم است، حمايت خود را از نامزدی وی در نهمين انتخابات رياست جمهوری اعلام می ‌کنند."
اين قسمتی از بيانيه ای بود که ملی-مذهبی ها و نهضت آزادی در حمايت از معين منتشر کردند. (متن کامل بيانيه اين جاست). اين دو دسته که غايب های هميشگی انتخابات بوده اند، اين بار با حمايت از دکتر معين به طور جدی وارد انتخابات شدند. ولي مساله فقط به رقابت های انتخاباتی ختم نمی شه و در واقع آغاز حرکتی است به نام "جبهه دموکراسی و حقوق بشر" که برای نخستين بار اصلاح طلبان داخل و خارج از حاکميت رو در قالب يک ائتلاف سياسی در کنار هم قرار می ده. اين جبهه از آغاز سعی داره که از انحصار طلبی و خط کشی های خودی و غير خودی به دور باشه و بنا به گفته ی دکتر معين "همه کسانی که به ضرورت تداوم جنبش اصلاحات در جمهوری اسلامی ايران و تشکيل جبهه فراگير باور دارند و در عين حال خود را ملتزم به قانون اساسی و متعهد به مصوبه های برآمده از اجماع و اتفاق نظر اعضا می دانند می توانند عضو "جبهه دموکراسی و حقوق بشر" باشند."
وجود چنين جبهه ای از اين نظر خيلي مهمه که اولا افراد شايسته خارج از حاکميت رو هم وارد صحنه می کنه و ثانيا نشانه ی اتحاد بين اصلاح طلب هاست. در شرايطی که اصولگرا های حکومتی شديدا درگير تفرقه و جدايی هستند، اين اتحاد اصلاح طلب ها برگ برنده ايه که اگر بشه اون رو به گوش مردم رسوند نتيجه اش پيروزی قاطع مردم و جنبش اصلاح طلبيه.
به قول احمد قابل (از نوانديشان دينی و منتقد نظام جمهوری اسلامی که در تاجيکستان اقامت دارد)، "اگر آقای معین به ریاست جمهوری برسد، تنها رئیس جمهوری خواهد بود که صلاحيت او در شورای نگهبان رد شده و ملت اورا برگزیده‌ اند. يعنی رأی به آقای معین، رأی به عدم صلاحیت شورای نگهبان و نظارت استصوابی است."

                                      2:27 PM

" اگر مردم در انتخابات شركت نكنند، نخبگان حاكم و نيروهاى محافظه كار از آن سود خواهند برد، زيرا آنوقت قدرت آنها مستحكم خواهد شد و هيچ كسى وجود ندارد كه در درون ساختارهاى دولتى آنها را به مبارزه بطلبد. البته نظر ديگرى هم وجود دارد. خيلى از مردم در ايران بر اين باورند كه عدم شركت در انتخابات يك تصميم سياسى است و بدين گونه مشروعيت رژيم از بين ميرود و اميدوارند كه عملا با اين اقدام زمانى رژيم از درون فروپاشد زيرا ديگر داراى مشروعيت نيست. نظر من اين نيست. اگر از طريق صندوق انتخاباتى اليت حاكم به مبارزه طلبيده نشود، اين اليت در حال حاضر از منابع كافى قدرت برخوردار است تا بتواند زمان طولانى بر سر كار باقى بماند. بنظر من مهم است كه در انتخابات شركت نمود. "

مصاحبه ی اولريش لادورنر، متخصص مسائل خاور نزديك و سردبير بين المللى هفته نامه آلمانى «دى تسايت» را با سايت Deutsche Welle در اينجا بخوانيد.

                                      4:27 AM

Sunday, June 05, 2005

چكيده كليات برنامه پيشنهادي دکتر معين با عنوان "اصلاحات گامي به پيش" اعلام شد:

"براي ايفاي رسالت تاريخي فرزندان ايران، بر آن هستيم تا با ارائه برنامه‌اي منسجم، واقع بينانه و همه جانبه و با استفاده از همراهي همكاراني متخصص، مومن، توانمند، صبور و مقاوم تمام تلاش خود را براي تحقق آن به كار بنديم.

اساس اين برنامه‌ها معطوف خواهد بود به:
‪ (۱‬دموكراتيك كردن ساختار قدرت
‪ (۲‬اصلاح ساختار بوروكراتيك
‪ (۳‬تقويت و حمايت همه‌جانبه از آزادي تاسيس نهادهاي مدني و رفع موانع فعاليت آنها آن ها
‪ (۴‬اصلاح ساختار اقتصادي
‪ (۵‬تامين حقوق مدني، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي همه ايرانيان بر اساس تفسير حقوق بشري از قانون اساسي ايران و اعلاميه جهاني حقوق بشر
... "

متن کامل بيانيه را می توانيد در سايت خبرگزاری ايرنا در 4 بخش ( 1 و 2 و 3 و 4 ) بخوانيد.

                                      3:47 PM

يکی از مسائلی که در مورد دکتر معين گفته می شه - و در واقع دستاويزی شده برای مسخره کردن او- اينه که "تنهايی نمی تونه تصميم بگيره" يا "از خودش اراده نداره". شايد هم حق داشته باشند اونها که اين حرفها رو می زنند، چون ملت ما هنوز ياد نگرفته که به افراد حکومتی به چشم فرد نگاه نکنه! ما هميشه عادت کرديم که "يک نفر" رئيس جمهور باشه و هر جور که خودش (و مشاورانش) صلاح ديدند مملکت رو اداره کنه. حافظه ی ما به ياد نداشته که کسی که خودش رو به مردم معرفی می کنه تا نماينده ی اونها در بخشی از حکومت باشه، از طرف يک حزب مردمی بياد و منتخب گروهی از خود مردم باشه...
هر کسی که برای اولين بار کاری رو انجام می ده تهمت های زيادی رو در جامعه بايد تحمل کنه، بخصوص در جامعه ی ما که با وجود ادعای نسل جوانش، هنوز هم بسيار سنتی فکر می کنه. معين اولين کسی هست که به عنوان نماينده ی برگزيده ی يک حزب برای رياست جمهوری کانديدا شده، بنابراين نمی تونه و نبايد سرِ خود هر تصميمی که فکر می کنه درسته بگيره. شايد برای اولين باره که می بينيم شخصی حتی برای حضورش در عرصه ی رقابت انتخاباتی از خود مردم و از احزاب مختلف و اقوام مختلف کشور مشورت می خواد. آيا اينها واقعا نقطه ی ضعف هستند و بايد به عنوان دليلی بر ناتوانی معين برای تصميم گيری به حساب بياد؟ مايی که هميشه خواهان دموکراسی بوديم، ترجيح می ديم کسی روی کار بياد که بدون اهميت دادن يا تاثير دادن خواسته های مردم، اونچه رو که به نظر خودش درست مياد انجام بده؟ کاش به قول ناپلئون "عادت کنيم که عادت نکنيم" به حکومت تفکر يک فرد بر مردم!

                                      3:26 PM

Saturday, June 04, 2005

نمي دونم اين احساس که "دو بار به خاتمي راي داديم ولي هيچ کاري نکرد" از کجا آمده. شايد هيچ وقت توي تاريخمون اين قدر چشممون را به روي واقعيت ها نبسته باشيم. شايد هم دليلش فقط حافظه ي تاريخي خيلي ضعيفمون باشه. و احتمالا به همين خاطرهست که اصلا به یادمون نيست که هشت سال پيش، همه ي دنيا ما رو به چشم دشمن نگاه مي کردند، دشمني که با پول، مخالفانش رو هر جاي دنيا که باشند سر به نيست مي کنه. شايد يادمون نباشه که هيچ کشور اروپايي توي کشورمون سفير نداشت. شايد فراموش کرده باشيم قدرت بي حد و حصر لباس شخصي هايي که به بهانه ي پياده کردن سليقه هاي شخصيشون (که البته اسم خيلي آشناي اسلام رو روش گذاشته بودند) امنيت همه، حتي خانواده ها رو به خطر مي انداختند. محدوديت هاي خفه کننده رو شايد از ياد برده باشيم. شايد حتي اين رو هم يادمون نباشه که رييس جمهور هم داشت به يک مقام فرابشري معصوم تبديل مي شد که انتقاد کردن ازش آروم آروم به گناهي مي مونست که سزاش رو آينده گان بايد معلوم مي کردند.
هر کدوم از اين ها رو که يادمون رفته باشه، اين رو بايد به چشم ديده باشيم که بعد از انتخابمون، رييس جمهور تبديل به آدمي شد معمولي، از جنس مردم کشورمون. کسي که حتي تهمت هايي که بهش زده مي شد از نوع تهمت هايي بود که ما تحمل مي کرديم. رييس جمهوري که خودمون انتخابش کرده بوديم، براي ما آبروي تازه اي خريد. آبرويي که نه تنها همه ي سفيرها رو به سفارتخانه هاشون توي تهران برگردوند، بلکه ايران رو از فهرست کشورهاي خطرناک، تا حدي به فهرست کشورهايي کشوند که بايد با اون ها گفتگو کرد. نرفتن پرونده ي ايران به شوراي امنيت و وتو نشدن درخواست عضويتش در سازمان تجارت جهاني هم از نشونه هاي ديگه سياست نسبتا موفق خارجه کسي بود که انتخابش کرده بوديم.
نشانه هاي تغيير و تحول در اين هشت سال فراوان هستند ولي شايد همين يک نمونه که امروز به جاي اون شعارهاي بنيادگرايانه هشت سال پيش بعضي نامزدها، همه ناگهان به فکر مردم ايران و آزادي و حتي مرتب بودن ظاهرشون افتاده اند، نشونه خيلي واضح اين موضوع باشه که ايران پس از خاتمي، ايران متفاوتيه. ايراني که قدر باعث و باني اين تحولات رو نمي دونه و با قهر سياسي بدون فکرش به جايي رسيده که ممکنه همه دستاوردهاي اين سال ها رو به باد بده.
راه درازي طي شده. اون هم به بهاي زياد. شرايط امروزمون نتيجه صدها سال تلاش سخته. درسته که با آرمانشهرمون هنوز خيلي فاصله داريم. اما اين نبايد باعث بشه که آن چه که ساخته بوديم رو خراب کنيم. رسيدن به آزادي، دموکراسي و رفاه يک روند طولاني و کنده و خطري که در حال حاضر تهديدمون مي کنه، روي کار آمدن کسانيه که ايران رو نه براي ايراني، که براي اهدافي مي خواهند که با آرمان هاي ايراني هيچ نسبتي نداره.

                                      10:59 AM

Thursday, June 02, 2005

به يک نکته تاحالا دقت کرديد؟ اکثر کسانی که انتخابات رو تحريم کردند و قصد دارند در انتخابات شرکت نکنند، کسانی هستند که اگر بخوان به کسی رای بدهند به معين رای می دهند! اين يعنی چی؟ يعنی اين کاری که می کنيم تحريم انتخابات نيست، تحريم معينه! تحريم اون کسيه که ما به بقيه ترجيحش می ديم اما فکر می کنيم "کاری ازش ساخته نيست" يا فکر می کنيم برای اينکه "حال اينا رو بگيريم" و کسانی رو که باهاشون مخالفيم با رای ندادن هامون "ضايع کنيم"، نبايد شرکت کنيم.
نمی دونم اين تفکر از کجا اومده. همه خوب می دونيم که اين کار تنها نتيجه اش اينه که نهايتا در روزنامه ها و خبرگزاری های خارج از کشور بگن که ايران حکومتش مردمی نيست. خب، بعدش چی؟ کاری برای ما می کنند؟ آيا ما واقعا می خواهيم که اونها برای ما کاری کنند؟ کاری هم که می کنند اينه که در مسائلی مثل انرژی هسته ای شديدا ايرن رو تحت فشار بگذارند! ما اين رو می خواهيم؟
نتيجه ی ديگه ی رای ندادن ما و شرکت تعداد کم مردم در انتخابات اين می شه که به قول خودمون حال بعضی ها گرفته بشه. اما آيا واقعا حالشون گرفته می شه؟ فکر نمی کنيد اونها راضی تر باشند که همه ی هواداران قديمی اصلاحات انتخابات رو تحريم کنند تا کانديدای مورد نظر اونها با قاطعيت پيروز انتخابات باشه؟
کاش قبل از انجام کاری، خوب تمام جوانب مسئله رو بسنجيم. شايد تصميمی که گرفتيم، با توجه به شرايطی که در اون قرار داريم، نتيجه بخش نباشه.

                                      3:29 PM

Wednesday, June 01, 2005

زنجيره انسانی طرفداران مصطفی معين به دور ميدان آزادی





عکس ها از سايت بی بی سی

                                      3:24 PM

رای دادن يا ندادن؟ مسئله همانقدر مهم است که بودن يا نبودن!

                                      8:48 AM