زندگـــی

                                        

 

 

 

 

 

  

صفحه اصلی
August 2002
September 2002
October 2002
November 2002
December 2002
January 2003
February 2003
March 2003
April 2003
May 2003
June 2003
July 2003
August 2003
September 2003
October 2003
November 2003
December 2003
January 2004
February 2004
March 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
October 2005
November 2005
December 2005
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
June 2007

 

تشکر   

This page is powered by Blogger.

Weblog Commenting by HaloScan.com

Danshjoo List

 

 

 

Wednesday, December 29, 2004

چيزی به آخر سال 2004 نمونده. حتما همه ماجرای انتخاب اينترنتی بهترين وزنه بردار سال 2004 و همينطور بهترين وزنه بردار قرن رو می دونند. کمتر از 2 روز ديگه فرصت داريم. هر چقدر که می تونيد رای بديد و اصلا وجدانتون درد نگيره که دارم تقلب می کنم. من فکر می کنم اگر قرار بود کسی فقط يک رای بده حتما برگزار کنندگان اين انتخابات فکرش رو می کردند. حالا که چيزی قيد نشده مطمئن باشيد يونانی ها ( که فعلا تعداد رای هاشون از ما بيشتر هست) و مردم کشورهای ديگه هم از اين فرصت استفاده کرده اند و تا جايی که تونستند رای داده اند!
کاری نکنيم که فردا پشيمون بشيم. همين حالا اقدام کنيم.

به اين آدرس بريد: http://www.iwf.net/news/news.html#12.12.2004/1
فايل word رو دانلود کنيد. در جدولی که هست نام حسين رضازاده و نام ايران رو بنويسيد. زير جدول اسم خودتون و کشورتون رو بنويسيد. فايل جديد رو Save کنيد و به آدرس aniko.nemeth.mora@iwfnet.net بفرستيد.

پ.ن: اگه لينک بالا باز نمی شه می تونيد به آدرس http://www.ictna.ir بريد. همه چيز رو به فارسی توضيح داده. ( با تشکر از امير عزيز )
در ضمن فقط 1 روز فرصت داريم. عجله کنيد لطفا!

                                      1:52 PM

Thursday, December 23, 2004

چند نقدی که از "دوئل" ساخته ی احمدرضا درويش خواندم، نقدهای نسبتا خوبی بودند. نه می خواستند بيخود فيلم را بزرگ کنند و نه برعکس! خيلی منطقی پرداخته بودند به اينکه کارگردانی خوب بوده، باری ها عالی بوده، فيلمنامه ضعيف بوده... و البته اين که "دوئل" پرخرج ترين فيلم سينمای ايران بعد از انقلاب است شايد بيشتر از هر چيز باعث شده که منتقدان با وسواس بيشتری روی فيلم نظر بدهند.
من کاری به مسائل فنی ندارم. ديروز فيلم را ديدم و به عنوان يک بيننده می خواهم بگويم که از آن لذت بردم. نه به خاطر اين که فيلمنامه اش فوق العاده بود. نه! من هم می گويم که شايد ميشد خيلی بهتر از اينها فيلمنامه را نوشت. اما آنچه که اول از همه و بيشتر از همه روی من تاثير داشت صحنه هايی بود که از جبهه و از جنگ نشانم داد.
فيلم دفاع مقدس در اين سالها زياد ساخته شده. خيلی هاشان را هم ديده ام. اما به جرات می گويم هيچکدام تا اين اندازه مرا نزديک نبرده بود. اينهمه کتاب خوانده ام درباره ی جنگ ايران و عراق، اينهمه مطلب نوشته اند در روزنامه ها از ويرانی شهرهای جنوبی کشور، اينهمه برنامه و فيلم در تلويزيون و سينما راجع به دفاع مقدس نشان داده اند، اما هيچکدام به اندازه ی اين فيلم 130 دقيقه ای به من نفهمانده بود که در جبهه واقعا جان آدم کف دستش است، هيچوقت نفهميده بودم آوارگی يعنی چه، نمی دانستم حمله ی ناگهانی به شهرم، به خانه ام، به عزيزانم چه طعمی دارد. هيچوقت فکر نمی کردم اينقدر همه چيز به آدم نزديک باشد...
چيز ديگری که از آن لذت بردم بازی عالی پژمان بازغی بود. ديرباز و پريوش نظريه هم خيلی خوب بودند. سعيد راد هم. اما بازغی به اعتقاد من چيز ديگری بود!
البته اينها نظر منِ تماشاگرِ غير حرفه ای است! در هر حال اگر فيلم را نديده ايد هرچه زودتر دست به کار شويد! هر چه نباشد پرخرج ترين فيلم 25 سال اخير سينمای ايران که هست!

                                      8:00 AM

Tuesday, December 21, 2004

روز بلند زندگى از دامان بلندترين شب، تولد مى يابد. فرهنگ كهن اين مرز و بوم به ساكنانش آموخته كه شب هاى دراز را با مهر و لبخند و شيرين كامى به سر رسانند و فرداى شب دراز به آفتاب كم رمق كوتاه ترين روز سال سلام بگويند و به ياد همديگر بياورند كه سال، بلندترين روز و روشنى هم دارد. همين اميد است كه شب يلدا را خاطره انگيزترين شب سال براى ايرانى ها كرده است.
پس به يلدا سلام كنيم.

(روزنامه ی ايران- شماره ی 3005 )

                                      12:38 PM

Sunday, December 19, 2004

گاهی مدتها باهم حرف می زنيم، بی اينکه حتی ذره ای از دل هم باخبر بشيم.
گاهی هم فقط 5 دقيقه حرف زدن، ما رو تا فلسفه ی ضربان دل همديگه می کشونه!

                                      11:39 AM

Friday, December 17, 2004

فکر می کنم اشکال کار را فهميدم.
روزی، به دوستی که تازه نوشتن را شروع کرده بود، گفتم: "تا زمانی که خودت می نويسی ارزش داری. وقتی ديدی که داری برای خوشامد ديگران می نويسی، بدان که گم شده ای."
حالا، 2 سال بعد از آن حرفها، می بينم که خودم کم کم به راه گم شده می رفتم. و تعجب کردم که چرا قدمهايم سست شده! گاهی آن چه که بی اختيار انجام می دهيم از آنچه به اختيار، بر انجامش اصرار داريم، بيشتر به صلاحمان است. اما البته نه هميشه!

                                      12:24 PM

Monday, December 13, 2004

مطمئن نيستم همون آدمی باشم که اگه يک روزی ديدمش دلم بخواد باهاش دوست بشم!

                                      6:38 AM

Saturday, December 11, 2004

به من پيشنهاد شده در وبلاگم رو تخته کنم! نظر شما چيه؟!!

                                      9:55 AM