|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Thursday, July 21, 2005 Sunday, July 17, 2005 بعد از 9 روز بالاخره جوجه ها پيدا شدند و سکوت نوشی شکست! اما او همچنان به دعا و کمک ما نياز داره... Saturday, July 16, 2005 دوستان عزيز، احمدی نژاد تا چند روز ديگه رسما رئيس جمهور کشورمون ميشه. اگر ازش متنفر باشيم، يا ازش بدمون بياد، فقط راه برای دخالت کسانی باز می شه که می خوان از اين عدم علاقه ی ما به نفع خودشون استفاده کنند. شايعاتی شنيدم که اميدوارم اشتباه باشه. اما اين رو بدونيم، احمدی نژاد يک ايرانيه. در هر حال و وضعی يک تار موی اون شرف داره به هزارتا سرباز آمريکايی. وقتی رئيس جمهور شد ازش حمايت کنيم. وگرنه بين ملت و دولت چنان فاصله ای بيفته که آمريکا توش جا ميشه... Thursday, July 14, 2005 هيچ جوری دست و دلم به نوشتن نمی ره، و نه حتی به خوندن وبلاگ يا خبر و روزنامه. حتی از اکبر گنجی و خبرهای جنجاليش خسته شدم. بچه های نوشی 6 روزه که برنگشتند. گنجی می خواد با غذا نخوردن و کشتن خودش چی رو درست کنه؟ نوشی حق داره که نمی خواد وضعيتی که توش گير کرده سياسی بشه. سياست واقعا بی پدر مادره! دوست و دشمن نمی شناسه. سياست چيز کثيفيه که امثال من و شما شايد هيچوقت به عمق تيرگيش پی نبريم. مشکلات جامعه ی ما خيلی خيلی بزرگتر از مشکلات سياسی بخصوص اون مشکلاتيه که آقايی مثل گنجی با غذا نخوردنش، با مصاحبه های غير عاقلانه اش و با رفتار راديکالش برای کل مردم درست کرده. خودش رو انداخته توی چاه و تمام فکر و ذکر ملت اين شده که ايشون رو از چاه بکشن بالا! با اين کار چی به کی ثابت شد؟ جريان همون تحريم انتخاباتشه! به جهان ثابت کرديم که حکومت ظالم و ستمگری داريم؟ خوب بلديم بهانه بديم دست آمريکا تا از ايران هم عراق و افغانستان بسازه! من راديکال نيستم و هيچ جوری نمی تونم راديکال ها رو درک کنم. فحش هم می خواهيد بديد بفرماييد. فعلا گنجی محبوب قلبهاست و انتقاد کردن ازش خيلی پررويی می خواد! Monday, July 11, 2005 بچه های نوشی هنوز برنگشتند... هر بار که آنلاين می شم قبل از هر کاری وبلاگ نوشی رو باز می کنم، به اين اميد که شماره ی سکوت هاش تموم شده باشه و سروصدای جوجه هاش دوباره وبلاگستان رو پر کرده باشه. اما هر بار اميدم نا اميد می شه... بايد مادر باشيم تا بفهميم نوشی چی می کشه... Saturday, July 09, 2005 جوجه هاي نوشي رو باباشون برد. با حكم دادگاه و مامور، بدون هماهنگي قبلي... و تا حالا كه بيشتر از يك روز از قرار مقرر گذشته، هنوز برشون نگردوندند... براش نگرانم. خيلي نگران. اما هيچ كاري از دستم بر نمياد. كسي هست كه بتونه كاري كنه؟ حتي حرف آرامش بخشي براي نوشي؟
تقريبا تازه متوجه شده ام که بلاگر امکان آپلود کردن تصاوير رو به امکاناتش اضافه کرده. اين عکس رو امتحانی آپلود می کنم، اگه خوشم اومد از اين به بعد هی عکس می گذارم!!! چگونگی استفاده از اين امکان جديد و جالب رو می تونيد در سايت رضا مقدری بخونيد. Friday, July 08, 2005 يک عدد سايت جالب يافته ام! گفتم با شما شريک شوم: http://www.nimafire.com بعضی قسمتهاش می تونه واقعا مفيد باشه. مثلا اين صفحه که انواع گره ی کراوات رو توضيح می ده بسيار به درد آقايون محترم می خوره! Thursday, July 07, 2005 يه وقتايی برات اتفاقی ميفته که تا آخر عمر تاثيرش روی تمام زندگيت می مونه. اگه اون اتفاق خوب باشه خيلی عاليه. اما فکر کنيد اگه اتفاق بدی باشه... چه جوری می شه اتفاق بدی رو که بديش هر روز و هر لحظه روی زندگيت سايه انداخته فراموش کنی؟! Tuesday, July 05, 2005 از وبلاگ 2 بچه گربه ياد گرفتم که اسم ليست کنار صفحه رو تغيير بدم به "وبلاگ های طرفدار دموکراسی" خوبيش اينه که هيچ وقت و در هيچ شرايطی تاريخ مصرفش نمی گذره! |
|||||