|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Thursday, December 15, 2005 اين همه در مورد آلودگی هند نوشتم دچار عذاب وجدان شدم که چرا همه ش از بديها می گم! خب واقعيته که همه جای دنيا هم خوبی داره و هم بدی. شايد اين که من موقع ورودم به هند بيشترين چيزی که توجهم رو جلب کرد آلودگی شهر و بيچارگی مردمش بود، به اين خاطر بود که تصورم از هند همون چيزی بود که توريستها تعريف می کنند! هرچقدر هم امير سعی کرده بود من رو آماده کنه، بازهم به قول قديميها "شنيدن کی بود مانند ديدن"! با همه ی اين حرفها يکی از بزرگترين خوبی های مردم هند قانع بودنشونه. اين که کسی بتونه تو شرايط نه چندان خوب زندگی کنه و با اينحال از زندگيش کاملا راضی باشه، خصوصيتيه که ما ايرانی ها متاسفانه نداريم! ما نسبت به هندی ها واقعا در شرايط بهتری هستيم، دست کم کسانی که توی شهرهای بزرگ زندگی می کنند به مراتب اوضاع بهتری دارند. اما هيچوقت راضی نيستيم! هميشه احساس می کنيم که چقدر اوضاع بده! چرا آسفالت خيابونها بعضی جاها کنده شده؟ چرا موزاييک پياده روها صاف نيست؟ چرا ماشينها دود می کنند؟ چرا توی ادارات با ارباب رجوع رفتار خوبی ندارند؟ چرا اتوبوس دير به دير مياد؟ چرا شلوغه؟ چرا توی مترو مردم همديگه رو هل می دن؟! و هزارتا غرغر ديگه که از صبح تا شب ورد زبون ماست! اما اگر هند رو ببينيم، می فهميم می شه همه ی اين چيزها باشه، به مراتب بدتر هم باشه، اما آدم از زندگيش راضی باشه و قدر چيزهايی رو که داره بدونه :) |
|||||