|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Friday, November 11, 2005 هندی ها آدمهای جالبی هستند. بعضی از آداب و رسومشون به ما ايرانی ها شباهت زيادی داره، اما گاهی اونقدر با ما تفاوت دارند که احساس می کنی هيچگونه شباهتی هيچوقت بين ما نبوده! روزهای اولی که اينجا اومده بودم، اولين چيزی که توجهم رو جلب کرد اين بود که بهداشت در اين کشور هيچ معنی و مفهومی نداره! توی خيابونها امکان نداره بتونيد سطل آشغال پيدا کنيد. حتی خيلی جاها گوشه ی خيابون يا پياده رو (اگر پياده رويی وجود داشته باشه!) تبديل شده به محل ريختن زباله! سگ ها و خوکها و گاوها و بوفالوهای کثيف توی شهر به همون اندازه هستند که موتور و ماشين و ريکشا! البته مسلما مناطقی از شهر هست که سعی شده از اين آلودگی ها دور بمونه، اما به جرات می شه گفت 70% شهر که در واقع بافت اصلی اينجا رو تشکيل می ده دقيقا همونجوريه که گفتم. مردم هم کاملا خودشون رو با اين شرايط تطبيق داده اند، مثلا چون اينجا دستشويی عمومی وجود نداره، خيلی راحت کنار خيابون، زير درخت يا کنار هر ديواری که می بينند کارشون رو انجام می دن! تا حدی که روی ديوار ساختمونهای مهم و شيک با خط درشت نوشته اند: "لطفا ادرار نکنيد"!!! چند وقت پيش صحنه ای ديدم که فکر نمی کنم به اين راحتی ها از ذهنم بيرون بره. گوشه ی خيابون به خاطر بارون شب قبل، به اندازه ی حدود 4-5 متر مربع آب جمع شده بود. يک بوفالوی سياه کثيف يک طرف ايستاده بود و از اون آب می خورد. 1 متر اون طرف تر يک نفر داشت ريکشا (تاکسی هندی) اش رو با اون آب تميز می کرد و کمی جلوتر هم زنی نشسته بود و لباسهاش رو توی همون آب کثيف مثلا می شست. اما از همه جالبتر اين که 3 تا بچه ی قد و نيم قد (که احتمالا بچه های همون زنه بودند) لخت مادرزاد داشتند توی اون آب شنا و بازی می کردند!!! اينها چيزهاييه که شايد هيچوقت نشه هيچ جای دنيا ديد. اما جالبترين و عجيب ترين مسئله اينه که با وجود اينهمه کثيفی (که می دونم تقريبا توی تمام شهرهای هند و حتی توی دهلی وجود داره) به خاطر تبليغات وسيعی که از هند می شه هيچوقت به ذهن کسی نمی رسه که اوضاع ممکنه تا اين حد اسفناک باشه. |
|||||