اولين باری که وبلاگش رو ديدم، وقتی بود که نگار بهش لينک داده بود. نوشته هاش رو که خوندم، حس کردم شباهت زيادی به هم داريم. با خودش که صحبت کردم، فهميدم جهانبينی و عقايد مشترکی داريم. و وقتی ديدمش... وقتی ديدمش پای دل هم به ميون اومد. فکر و دلم موافق هم بودند، و اينجوری بود که هيچ چيز جلودارشون نشد.
و ساکن اتاق 109 به زندگی من وارد شد!