زندگـــی

                                        

 

 

 

 

 

  

صفحه اصلی
August 2002
September 2002
October 2002
November 2002
December 2002
January 2003
February 2003
March 2003
April 2003
May 2003
June 2003
July 2003
August 2003
September 2003
October 2003
November 2003
December 2003
January 2004
February 2004
March 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
October 2005
November 2005
December 2005
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
June 2007

 

تشکر   

This page is powered by Blogger.

Weblog Commenting by HaloScan.com

Danshjoo List

 

 

 

Thursday, December 11, 2003

پس از فتح بابل در سال 538 پيش از میلاد، کورش بیانیه ای برای اعلام اهداف و سیاست خود صادر کرد که بعد ها نخستین منشور حقوق بشر شناخته شد. این سند، بخشی از اصولی بود که کورش در نظر داشت برای برقراری صلح میان انسان ها تحقق بخشد. این بیانیه، بر کتیبه ای گلی، به زبان اکدی، و به خط میخی نوشته شده است که در سال 1879 در نینوای عراق کشف شد و هم اکنون در موزه ی بریتانیاست.

کورش چنین می گوید:
آن گاه که من به آرامش و بی آزار به بابل درآمدم[1]، در میان هلهله و شادی، اورنگ فرمانروایی را در کاخ پادشاهی استوار داشتم[2]... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام برداشتند[3]. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد[4]. نیازمندی های بابل، و تمامی پرستش گاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم[5]. همه ی یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل برداشتم[6]. حانه های ویران شان را آباد کردم. به تیره بختی هاشان پایان دادم[7].
مردوک، مهتر خدای، از کردارم شاد شد، و به من، کورش، پادشاهی که او را نیایش کرد، و به کمبوجیه، پسرم،... و به همه ی سپاهیانم، مهربانانه برکت داد، از ته دل، در پیشگاهش، خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه ی پادشاهانی که در بارگاه خود بر تخت نشسته اند، در چهارگوشه ی جهان، از فرا دریا تا فرو دریا...، همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند، برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از ... تا شهرهای آشور و شوش...، تا قلمرو سرزمین گونیوم، شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستش گاه هاشان دیر زمانی ویران بود، تعمیر کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند، به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم[8]. تمام مردمان [آواره] را جمع کردم و خانه هاشان را به آن ها باز گرداندم[9]...
اجازه دادم همگان در صلح بزیند.[10]

[1]. اجتناب از شکنجه و خونریزی.
[2]. منشاء قدرت خواست و اراده ی مردم است.
[3]. تامین حقوق و آزادی های فردی و اجتناب از ایجاد اختناق و وحشت.
[4]. جلوگیری از ایجاد حکومت مبتنی بر وحشت و اختناق.
[5]. تکلیف حکومت به بهبود وضع زندگی مردم و حق برخورداری از سطح زندگی بهتر.
[6]. از بین بردن بردگی و برده داری.
[7]. حق برخورداری از حمایت اجتماعی.
[8]. احترام به تمام ادیان و مذاهب.
[9]. احترام به حق مالکیت.
[10]. حق برخورداری از صلح و آرامش.


( ماهنامه فرهنگی-هنری "جشن کتاب"، شماره 3، صفحه 13: "نخستین بیانیه ی جهانی حقوق بشر" )

                                      1:37 PM