بيمارستان که بستری بودم، هم اتاقيم خانم مسنی بودند که به خاطر پوکی استخوان، با يک زمين خوردن، لگنشون شکسته بود. تازه از ICU به بخش منتقل شده بودند. هنوز کاملا هوشيار نبودند... روزی که من اومدم خونه ايشون هم مرخص شدند.
ديگه خبری ازشون نداشتم، تا ديروز که اينجا رو خوندم... خبر غيرمنتظره ای بود. اصلا فکر نمی کردم که...
فقط می تونم بگم متاسفم. روحشون شاد.