|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Sunday, May 18, 2003 عجب لذتی دارد تنها بودن! وقتهايی هست که يک لحظه تنهايی را به مدتها خوشگذرانی در جمع ترجيح می دهم. هیجان انگيز است که با خودت خلوت کنی، با خودت حرف بزنی، درد دل کنی،شعر بخوانی، شوخي کنی، بخندي، گريه کنی... گهگاه بروی جلوی آينه و خودت را ببينی، صورت و سيرتت را ببينی و بشناسی و کجيهايش را اصلاح کنی... اصلا حتی اگر هيچکدام اينها هم نباشد، تنهايی لذتی دارد که بدجور مرا جذب ميکند. شايد برای اين که ديگر مجبور نيستم جلوی ديگران نقش بازی کنم. لحظات تنهايی تنها لحظاتی است که زندگی به من اجازه استراحت می دهد، اجازه می دهد خودم باشم. خيلی مهم است که خود اصليمان را فراموش نکنيم، هر از گاهی به آن سری بزنيم و گرد و خاکش را بزداييم. پرده را برداريم بگذاريم که احساس هوايی بخورد بگذاريم بلوغ، زير هر بوته که می خواهد بيتوته کند بگذاريم غريزه پی بازی برود کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد بگذاريم که تنهايی آواز بخواند چيز بنويسد به خيابان برود ساده باشيم ساده باشيم چه در باجه يک بانک چه در زير درخت... (سهراب) |
|||||