زندگـــی

                                        

 

 

 

 

 

  

صفحه اصلی
August 2002
September 2002
October 2002
November 2002
December 2002
January 2003
February 2003
March 2003
April 2003
May 2003
June 2003
July 2003
August 2003
September 2003
October 2003
November 2003
December 2003
January 2004
February 2004
March 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
October 2005
November 2005
December 2005
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
June 2007

 

تشکر   

This page is powered by Blogger.

Weblog Commenting by HaloScan.com

Danshjoo List

 

 

 

Saturday, April 12, 2003

دلم براش تنگ شده بود. چند وقته که ميخوام برگردم پيشش، اما... نه که روم نشه، نه! به اندازه کافي پررو هستم! ولي اين مدت به هر دليل که بود نميشد که برگردم. تا امشب. امشب بالاخره سعادتش نصيبم شد. واقعا سعادت ميخواد، و البته لياقت. من که لياقتش رو ندارم. اما شايد پارتيم کلفت بوده که خدا لطفش رو شامل حالم کرد. هرچي که بود، من امشب باز برگشتم پيشش. برگشتم، با يه دنيا حرف نگفته. چه خوبه که خودش نگفته ها رو ميدونه. چه خوبه که ميتوني سرت رو بلند کني و فقط بگي کمک! و بعد، مطمئن باشي که کمک ميرسه، اون هم طوري که هيچوقت فکرش رو نميکني.
خدايا منتظر اون کمکت هستم، منتظر اينکه دستم رو بگيري و بلندم کني، پر پروازم بدي و من رو تا اوج، بالا ببري، تا همونجا که خودت هستي. خدايا، ميخوام بيام پيشت، ميخوام با لياقت بيام پيشت. کمکم ميکني، مگه نه؟

                                      3:39 PM