|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Wednesday, September 11, 2002 1- اينجا هيچ شباهتي به دفتر خاطرات عزيزم نداره. (جز اينكه اينجا رو هم فعلا يه ذره دوست دارم!) 2- سرم درد مي كنه. 3- "زه زه" كه ديروز ازش يه جمله نوشتم، يه نويسنده دوست داشتني برزيليه. من 2 تا كتاب ازش خوندم به اسم "درخت زيباي من" و "خورشيد را بيدار كنيم" كه شايد بشه گفت دومي يه جورايي ادامه اوليه. شخصيت اصلي هر 2 كتاب پسريه به اسم زه زه ( مخفف ژوزه). اين زه زه خان ما توي كتاب "درخت زيباي من" يه پسر كوچولوي تخس و شيطونه كه توي يه خانواده نسبتا فقير (مثل اكثر خانواده هاي برزيلي) به دنيا اومده. همون اتفاقهايي براش ميقته كه براي خيلي از ماها در دوران كودكي رخ داده. اما نويسنده اين كتاب، خيلي قشنگ، افكارو روحيات و رفتار و عكس العمل هاي اين پسر بچه رو توصيف مي كنه. زه زه توي كتاب "خورشيد را بيدار كنيم" چند سالي بزرگتر شده، اما خصلتهاي اصليش تفاوتي نكرده. باز هم اتفاقهاي عادي زندگي، از ديد پسري كه هنوز به زندگي عادت نكرده... شايد يكي از دلايل موفقيت نويسنده اين باشه كه سعي كرده كودكي خودش رو به صورت داستان بنويسه. راستي! اسم نويسنده هم ژوزه است: ژوزه مائورو د واسكونسلوس. 4- همين D: |
|||||