|
||||||
|
|
||||||
|
|
Sunday, December 17, 2006 امير می گه من اينجا زيادی مردم رو دعوا کردم. می گه ببين خيلی از مردم رای دادند. راست هم می گه. هرچند هنوز دقيقا نمی دونم چطور شد خيلی از "تحريمی"های انتخابات پيش، اين دوره نظرشون تغيير کرد، هرچند نمی دونم دقيقا چرا رفسنجانی، که به نظر من ديگه سوخته بود، بالاترين رای خبرگان تهران رو بدست آورد، هرچند هنوز از تحليل خيلی از چيزها وامونده ام، اما نتايجی که تا حالا به دست اومده برای من خوشحال کننده بوده. باز هم مردم عزيز کشورم برام "غير قابل پيش بينی" بودند و اين خودش به عزيز بودنشون اضافه می کنه! معذرت می خوام که فکر کردم آينده نگر نيستيد و ممنونم که هستيد :) Thursday, December 14, 2006 اين هم ليست اصلاح طلبان. ديگه چی می خوايد؟ بريد رای بديد. به سلامت! اگر هم هنوز شک داريد يا می خواهيد اطلاعات کاملتری پيدا کنيد يک سری به شهرفردا (ارگان ائتلاف اصلاح طلبان) بزنيد. ضرر که نمی کنيد.
1- محمد علي نجفي - کد 4685 2- معصومه ابتكار - کد 1849 3- احمد مسجد جامعي - کد 5384 4- سيد كامل تقوي نژاد - کد 1685 5- قاسم تقي زاده خامسي - کد 1568 6- افشين حبيب زاده - کد 8145 7- پيروز حناچي - کد 5745 8- اسماعيل دوستي - کد 1459 9- الهه راستگو - کد 6587 10- هادي ساعي - کد 8569 11- زهرا صدر اعظم نوري - کد 6158 12- سيد شهاب الدين طباطبائي - کد 1374 13- حسن كريمي - کد 3719 14- عباس ميرزا ابوطالبي - کد 4567 15- علي نوذرپور - کد 3145 Wednesday, December 13, 2006 نگار می گه اگر رای بديد لطف بزرگی در حقش کرديد. فکر می کنم بنويسم اگر رای بديد حق بزرگی در حق خودتون کرديد. هنوز نمی تونم درک کنم که چطور رای ندادن می تونه منجر به يک اتفاق خوب بشه. برای مجلس رای نداديم راستی ها اومدند و تمام قوانين به دردبخوری که مجلس اصلاح طلبان می خواست تصويب کنه رد شد. برای شورای شهر رای نداديم اوضاع تهران به اينجا کشيد که ميلياردها دلار خورده شد بدون اينکه کاری انجام بشه. برای رياست جمهوری رای نداديم احمدی نژادی سر کار اومد که هفته ای يک بار به خاطر حرفهای بدون فکرش بايد پشتمون بلرزه. که با تک تک رفتارش تمام کشورهای دنيا رو عليه ايران متحد می کنه. که تمام آبرويی رو که خاتمی برای ايران خريده بود با يک جمله بر باد داد. حالا هم رای نديد. چون فکر می کنيد اينجوری کار يکسره می شه! نمی دونم کار چی يکسره می شه؟ حکومت؟ خيلی خب يکسره شد. حالا دوست داريد کی بياد بشه رئيس جمهور؟ يک نفر با لياقت حکومت ايران سراغ داريد؟ بعضی ها انگار فقط نوک دماغشون رو می بينند. يک کم به آينده فکر کنيد بعد تصميم بگيريد لطفا. شنيديد قديمها رسم بوده شب يلدا چيکار کنند؟ رسم بوده درخت سروی انتخاب کنند و بيارن به خونه و با نوارهای قرمز و طلايی تزيينش کنند. احيانا اين شبيه مراسم کريسمس نيست؟ زمانشون هم که کمابيش يکيه. فقط دقت کنيد ما شب يلدا رو از ساليان سال قبل از ميلاد مسيح جشن می گرفتيم. راستش خيلی مطمئن نيستم اين داستان درست باشه. کسی چيزی در اين مورد می دونه؟ Tuesday, December 12, 2006 امروز دوتا مهمونی دعوت بوديم. هردو به مناسبت کريسمس و هردو توی دانشگاه. تو مهمونی اول در واقع من مهمون بودم و امير "خانواده"، توی مهمونی دوم برعکس! ولی هر دو جا خيلی خوش گذشت بخصوص که برنده ی يک درخت کريسمس کوچولو هم شديم. آخه ظاهرا اين يک جور رسمه که توی مهمونی کريسمس به هرکس يک شماره می دن و آخر مهمونی قرعه کشی می کنند و به برنده ها جايزه می دن. خب ما هم خوش شانس بوديم و برديم! اولين درخت کريسمس عمرمونه! Monday, December 11, 2006 آقا ماشاءالله رو يادتونه؟ همون سريالی که ماه رمضون دو سال پيش تلويزيون نشون می داد. من اون موقع ايران بودم و می ديدمش اما امير فقط تعريفش رو شنيده بود. حالا به لطف سايت Persianway.com دانلودش کرديم و با هم ديديمش. جدی جدی کار فوق العاده ای بود. ايراد و اشکال داشت، اما خيلی کمتر از کارهای مشابه اون زمان. در ضمن اين persianway رو جدی بگيريد. بهم پول نمی دن که تبليغشون رو بکنم اما خداييش اونقدر فيلم و موسيقی مجانی ازش دانلود کردم که هرچی هم تعريفش رو بکنم کمه! Sunday, December 10, 2006 فيلم "زير درخت هلو" رو ديديد؟ يک کار کمدی از ايرج طهماسب با بازی خودش و طبق معمول آقای جبلی و خانم معتمدآريا. فيلم خوبی بود هرچند ايرادهايی هم داشت از جمله روند کند داستان در بعضی قسمتها که توی خيلی از فيلمهای ايرانی ديده می شه. من البته هيچگونه تخصصی در رابطه با نقد فيلم ندارم. ولی هميشه از کارهای مشترک اين سه نفر (طهماسب، معتمدآريا، جبلی) شديدا خوشم اومده، اين هم روش! بازی حميد جبلی هم که حرف نداره! Thursday, December 07, 2006 خيلی بده. انتخابات نزديکه و دست من کوتاه! اونقدر هم سر انتخابات رياست جمهوری انرژی گذاشتم برای فاميل و دوست و آشنا که برن رای بدن و به فلانی رای بدن که اين بار حس می کنم يک جورهايی شده ام چوپان دروغگو. خب تقصير من نيست اگه اون روزها همه می گفتن معين شانسش برای پيروزی خيلی زياده. من هم باور می کردم و اين رو به همه می گفتم. خيلی ها رو هم راضی کردم اما در نتیجه ی انتخابات فايده ای نداشت. حالا اوضاع اين انتخابات چطوره؟ شانس اصلاح طلبها برای پيروزی چقدره؟ اگه قانعم کنيد دوباره حاضرم سروصدا کنم برای داخل ايرانی ها. هرچقدر هم که چوپان دروغگو باشم! ببينم از این سر دنيا نمی شه رای داد؟ Wednesday, December 06, 2006 بايد اعتراف کنم که هروقت وبلاگ نگار رو می خونم هوس نوشتن به سرم می زنه. حتی الان که توی دانشگاه نشستم و کامپيوتری که باهاش کار می کنم فونت فارسی نداره. خدا پدر پرشين بلاگ رو بيامرزه! اومدم نظرخواهيش رو باز کردم و خيلی راحت دارم فارسی تایپ می کنم. بعد هم کپی پيست توی وبلاگم! می دونم اين پست هيچ گونه بار علمی و اطلاع رسانی نداشت ولی مگه قراره هرچی آدم می نويسه مثل اخبار باشه؟!! |
|||||
تشکر
