|
||||||
|
||||||
صفحه اصلی
تشکر
|
Friday, February 28, 2003 باز جمعه و ظهر دلگيرش، باز اين من و اين زندگي و اين انتظار، باز خستگي از تکرار، باز اميد نجات، باز هم غروب خورشيد، باز هم آغاز شبي تاريک... تاپ تاپ خمير / در يه مدرسه / بچهها اسير / كدوم مدرسه؟ / كدوم بچهها؟ / كدوم دبيرا؟ / گوش كن حالا ... درس كجا بود؟ / مشق كجا بود؟ / كي درس ميداد؟ / كي درس ميخوند؟ / كجاشو بگم؟ / از چي بگم؟ / مدرسه كوچيك / بچهها زياد / معلومه ديگه / بلا سرشون / خيلي مياد / توي هر كلاس / 50-60 نفر / همهجا كثيف / همهجا سياه / صبح كه ميشد / يكي يكي / دوتا دوتا / ميدويدن توي كوچهها / راستي نگفتم براتون / شامشون چي بود؟ / تاپ تاپ خمير / شام فقرا / نون و پنير/ سفرهشون پاره / روي يك حصير / صبحانهشون / نون خالي بود / جاي شماها / خيلي خالي بود / بگذريم حالا / يكي يكي / دوتا دوتا / ميدويدن توي كوچهها / :لامَلِكُم احمدي كچل / -سامَلِكُم اصغري مَچَل / :بزن قدش اكبري گري / -جون خودت خيلي خري / :چاكرتم ماشاالله / -قربونم بري ايشاالله / :تكليفا رو نوشتي؟ / -كدوم تكليف؟ حسابه؟ / :آره ديگه حسابه، خيلي حالت خرابه / -علوم خوندي؟ / :ولش كن / -انگليسي؟ / :نخوندنش صوابه! / -تاريخ و جغرافيا؟ / :جون تو فوت آبم / -كانادا كجاست؟ / :بغل سيخ كبابه،نگو كه حالم خرابه! ... حرفا تموم كه ميشد / نوبت كار ميشد / پيش به سوي مدرسه / خنده به درس هندسه ... تاپ تاپ خمير / آقاي مدير / خسته و پير / اونجا ايستاده / عصبانيه / ميخواد بزنه / مرد بدي نيست / چرا ميزنه؟ / خسته شده / همه زندگيش قسطي شده / چهل سال كار كرده / پولش كافي نيست / ديگه حاليش نيست / پس چيكار كنه؟ / خب ميزنه! / ناراحتيشو / سر بچهها / خالي ميكنه! / اما امروز / مثل ديروز / كلاسها تاريك / بخاريها سرد / گريه سقف / چكه اشك / تختهها بيرنگ / رنگ بچهها / سقفا كوتاه / قد بچهها / كلاسها خاموش / مثل بچهها / گردنها كج / دماغها كثيف / شلوارها پاره / سرها بي كلاه / موها ژوليده / ناخونها بلند / پاها بي جوراب / دستها بي كتاب / كتاب بي دفتر / دفتر بي كاغذ / كاغذ بي قلم / قلم بي جوهر / جوهر رنگ آب / روي ميزا / چرك و كثيف / همه خطخطي / اين مال احمد / اين مال محمود / اين مال هادي / اين مال جعفر ... معلم مياد / زنگ اوله / روي صندليش مينشينه / رياضيات / همهجا سكوت / ترس از كتك / ناگهان گروپ! / چرتا پاره شد / چي شد چي نشد؟ / صندلي شكست / همه بچهها / قاه و قاه و قاه / همه بچهها / كِر و كِر و كِر / همه بچهها / هِر و هِر و هِر / معلم پا شد / دستها به كمر / بچهها سكوت / :خاك بر سرا / بيشرفا / بيپدرا / بيغيرتا / :علي پيشپيشي! / -حاضر آقا / :گمشو بيا درس جواب بده / - چَچَچشم آقا / :بنويس بينم / -گچ نيست آقا / :به دَرَك كه نيست / بنويس بينم / -گچ نيست آقا / :گفتم به دَرَك / خاك بر سرت / جون بكن يالا / بدبخت گدا / بگو ببينم / دوهزار تومن حقوق من / چيكارش كنم؟ / هزار تومن قسط بدم / هفتصد تومن اجاره بدم / برا بچهها لباس بخرم / غذاشون بدم / دكتر ببرم / دوا بخرم / چيكارش كنم؟ / -نميدونم آقا / سخته مسئله / حل نميشه / هيچ جا ننوشته / :زِر زِر نكن / يه ذره فكر كن / - ... يادم اومد / آسونه آقا / تاپ تاپ خمير / معلم نباش / برو فال بگير / كارش كمتره / پولش بيشتره / :گمشو بتمرگ! / خيلي تنبلي / امسال رد ميشي / مبصر بيا / دفتر رو بردار / صفر براش بذار ... زنگ دومه / فارسي و دستور / بچهها برپا / :خواهش ميكنم / ...مبصر احمق / بچهها كجان؟ / -خسته شدن / نصفشون رفتن / :كجا رفتن؟ / -توي قبرستون / :سر قبر كي؟ / -قبر خودشون / :قبرشون كجاس؟ / -توي خونهشون! / :خونهشون كجاس؟ / -سر قبرشون / :خب بتمرگ / علي پيشپيشي / -حاضر آقا / :گمشو بيا درس جواب بده / - چَچَچشم آقا / :شعرو معني كن / -كدوم شعر آقا؟ / :گوش كن حالا: «در اندرون از طعام خالي دار تا در آن نور معرفت بيني» / -آقا معلومه / خيلي واضحه / يعني آقا: / تاپ تاپ خمير / نون نخور بمير / يعني آقا / اگه مثل من / غذا نخوري / يعني پولشو / نداشته باشي / بدبخت باشي / فقير باشي / ريقت در مياد / بو ميگيري / آبروت ميره / :گمشو بتمرگ / كچل بي رگ / خيلي تنبلي / درس نخوندي / مبصر بيا / دفتر رو بردار / صفر براش بذار ... زنگ سومه / زنگ آخره / زنگ هنره / :آهاي مبصر / -بله آقا؟ / :بچهها كجان؟ / -همهشون رفتن / :كي اجازه داد؟ / -خودشون آقا / :پس اون كيه؟ / -علي پيشپيشي / :چرا اون نرفت؟ / -بيهنره / خيلي تنبله / :علي پيشپيشي / -حاضر آقا / :گمشو بيا درس جواب بده / - چَچَچشم آقا / :بگو ببينم / هنر چيه؟ / -حال ندارم / :چرا نداري؟ / -نا ندارم / :چرا نداري؟ / -گرسنمه / :غذا بخور / -نون ندارم / :چرا نداري؟ / -پول ندارم / :چرا نداري؟ / -كار ندارم / :چرا نداري؟ / -بيهنرم / :بي هنري؟ / خاك بر سرت / خاك بر سرم. (نويسنده يا شاعر: گمنام) Wednesday, February 26, 2003 نميدونم چرا تا من قالب ساختم همه جا (netfirms, graphic garden, haloscan ) مشکل پيدا کرد!!! مجبور شدم 2 ساعته بشينم يه قالب جديد طراحي کنم. ميدونم اصلا خوب نشده، شما لطفا قبول کنيد (با نوجه به اينکه الان ساعت 2 بامداد هست و دارم کم کم هنگ ميکنم!) Tuesday, February 25, 2003 خيلي دلم ميخواد بنويسم اما فعلا دچار مشکل "ناتوانی نوشتاری" شدم! Saturday, February 22, 2003 ادامه ميدهم. شايد راههاي جديدي براي نوشتن پيدا کنم. اما اصل کار همان است. همان که سالهاست همراهم است. با من، پا به پاي من آمده، شادي کرده، اشک ريخته، ترسيده، عشق ورزيده، زندگي کرده... نوشتن را فقط دوست ندارم، عاشقانه با او زندگي ميکنم. و به خدا ميگويم: "سپاس که چنين هديه اي به من دادي." Friday, February 21, 2003 در سادگي دنيايت چيزي نهفته است به پيچيدگي کهکشانها و در عمق نگاهت چيزی است به سادگي يک گل تو کدامي اي ساده دشوار که پاک ترين لحظه ها دنياي تو را براي حضور خويش برگزیده اند؟ 11 تير 78 Thursday, February 20, 2003 يه کار خيلی خوب که بر و بچه هاي شيراز ميخوان انجام بدن، يه کار خوب که شايد همه ما بتونيم انجام بديم، يه کار خوب که اميدوارم در همه شهرها انجام بشه: بیایید اکانتهایمان را با لبخند عوض کنیم... من و تو از اول اسفند ماه روزانه یکساعت کمتر آنلاین می شویم... هزینه مجموع این یکساعت ها را روز جمعه شانزدهم اسفندماه به همراه بلاگرهای شیرازی ضمن حضور در شیرخوارگاه تقدیم به کودکان بی سرپرست شهرمان خواهیم کرد.... [ رک آبي ] Wednesday, February 19, 2003 سلام. من برگشتم. با يک قالب جديد براي زندگي. نمي خواستم امروز بيام. چون هنوز قالبم کامل نشده، هنوز درست خودش رو پيدا نکرده. ولی به دليل پاره اي مسائل امنيتي(!) اين کار رو امروز انجام دادم. قالب زندگي که کامل شد انشاءالله نوشتن رو دوباره شروع ميکنم :) در ضمن دلم براتون تنگ شده بود ;) |
|||||